پارت
#پارت_84
آقای مافیا ♟🎲
باشه ای گفتم و تلفن و قطع کردم
دو مین بعد
از خونه خارج شدم که ماشین سامیار و دیدم
به سمت ماشین حرکت کردم و سوار شدم و بد خلقی گفتم:
+ سلام
_ سلام....باز چته.. چرا حالت گاییدس
اخمامو تو هم کشیدم و با تن صدای تقریبا بلند کل داستان رادمان و سوسن و گفتم
بعد از دو ساعت فک زدن بالاخره ساکت شدم و خیره سامیار بودم تا عکس العملش رو ببینم
که یهو زد زیر خنده منم مثل اسکلا بهش خیره شده بودم. بعد از اینکه دست از زل زدن برداشتم گفتم:
+ دقیقا کجاش خنده دار
_ میدونی آفاق زنگی تو خیلی شبیه فیلم سینمایی
+ بازم زندگیم کمتر مافیا ها مثل فیلماس
_ صحیح... حالا بگو ببینم این پسره کیه هممم؟
با این سوال سامیار گوشیم و برداشتم و عکسش و نشون دادم که با تعجب گفت:
+عه اینکه ادم خوار خودمونه
با این حرفش چپ چپ نگاش کردم که گفت
+ خوب میدونی ایشون که یه جورایی میشه گفت همون نامزده رفیقته یکی از مافیا هاست
با این حرفش از تعجب نزدیک بود جیغ بزنم
#رمان
#عاشقانه
#فالو
#حمایت
#مافیایی
#مافیا
#اصمات
آقای مافیا ♟🎲
باشه ای گفتم و تلفن و قطع کردم
دو مین بعد
از خونه خارج شدم که ماشین سامیار و دیدم
به سمت ماشین حرکت کردم و سوار شدم و بد خلقی گفتم:
+ سلام
_ سلام....باز چته.. چرا حالت گاییدس
اخمامو تو هم کشیدم و با تن صدای تقریبا بلند کل داستان رادمان و سوسن و گفتم
بعد از دو ساعت فک زدن بالاخره ساکت شدم و خیره سامیار بودم تا عکس العملش رو ببینم
که یهو زد زیر خنده منم مثل اسکلا بهش خیره شده بودم. بعد از اینکه دست از زل زدن برداشتم گفتم:
+ دقیقا کجاش خنده دار
_ میدونی آفاق زنگی تو خیلی شبیه فیلم سینمایی
+ بازم زندگیم کمتر مافیا ها مثل فیلماس
_ صحیح... حالا بگو ببینم این پسره کیه هممم؟
با این سوال سامیار گوشیم و برداشتم و عکسش و نشون دادم که با تعجب گفت:
+عه اینکه ادم خوار خودمونه
با این حرفش چپ چپ نگاش کردم که گفت
+ خوب میدونی ایشون که یه جورایی میشه گفت همون نامزده رفیقته یکی از مافیا هاست
با این حرفش از تعجب نزدیک بود جیغ بزنم
#رمان
#عاشقانه
#فالو
#حمایت
#مافیایی
#مافیا
#اصمات
- ۲.۹k
- ۲۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط