BTS, Roman

#قطره_های_خون_گردنم
#Part23_2

خیلی کلافه به نظر میومد.
بیشتر از اینکه بخوام زنده باشم، دو راهه بودم. نمیدونستم این و بخورم بعدا میتونم بچه دار شم یا نه. به هرحال اگه خودم از بچه داری خوشم نمیومد، حداقل باید به این فکر میکردم که به خودم الکی الکی آسیب نزنم.

جین- یوشییییییییییی!

بدون لحظه ای صبر کردن قرص و گرفتم. بیشتر از این اگه وایمیستادم دست رد به سینش میزدم.
به سرعت وارد سرویس شدم و قرص و خوردم. قبل از اینکه قورتش بدم، چشمم به آینه روبه روم خورد.
[هی، تو همونی؟ همونی هستی که بخاطر عقایدش هیچ دوستی نداشت؟ همونی هستی که خانوادش ازش به عنوان یک ضعف فامیلی نگاه میکردن؟ حالا میخوای خودتو ناقص کنی؟ مطمئنی؟]
نباید بیشتر از این درنگ میکردم. خب از لحاظی هم ذهنم میخواست از اتفاقات و خطراتی که در پیش داشتم ازم محافظت کنه.
چشمام و محکم بستم

من- بخورش دختر، بخور

قرص و توی دهنم گذاشتم و از شیر آب، آب خوردم.
دیگه کامل قرص و قورت داده بودم.
سرم و بالا اوردم تا دوباره خودم و جلوی آینه نگاه کنم.

من- اصلا باورم نمیشه که کنار خونآشاما زندگی میکنم!

بعدش یک لبخند دندونمایی زدم. توی اون لبخند، متوجه یک چیز عجیبی شدم!
به آینه نزدیک تر شدم تا مطمئن بشم

(متعجب، ترس)من- این،،،، دندون نیش؟!!

من توی دهنم یک دونه دندون نیش نداشتم، و الان یکی دارم.

من- وای! واای نه! این دیگه چیه!!

نزدیک بود بغضم بگیره. میترسیدم که از دنیای انسانها، که جای خانوادمم بود دور بشم.
همونجا روی پاهام نشستم و صورتم و بین دستام قایم کردم.
نه حس گریه رو داشتم، نه حس شادی، فقط توی شوک بودم. به این فکر میکردم که اگه واقعا خونآشام شدم، چیکار کنم. اصلا میتونم دوباره خانوادم ببینم؟ یا باید فقط کنار خونآشام ها زندگی کنم.
ولی یک تلنگر توی وجود باعث شد از این موضوع خوشحال شم. اینکه من هیچ دوستی بین انسانها نداشتم، ولی خونآشام ها، خودشون زندگی واقعی من بودن.
خب، این یعنی چی؟
یعنی من اینجا میتونم زندگی کنم؟
جین پشت درب ایستاده بود و صدام میزد

جین- یوشی.. بیا بیرون
من- اومدم

از جام بلند شدم و رفتم بیرون. حالم خیلی گرفته بود، جین متوجهم شد.

جین- چیزی شده؟
من- نه چیزی نیست. بقیه کجان؟
جین- رفتن بیرون. تا فعلا برو لباست و عوض کن تا اونا بیان
من- باشه

بعد جین از اتاق خارج شد منم لباسم و عوض کردم.
از اتاق خارج شدم. دور لبهای همه شو یکم ردی از خون بود. مثل اینکه خودشون و با خون حیوانات سیر کردن.
خیلی خیلی خجالت میکشیدم، اصلا نمیتونستم توی روشون نگاه کنم‌.
زیر لب به جین که کنارم ایستاده بود گفتم

من- هی یره، من میرم توی اتاق
#رمان#Roman
دیدگاه ها (۲)

BTS, Roman

BTS, Roman

BTS, Roman

BTS, Roman

اولین کاور افتضاح ....... از آهنگ how جیمین

از زبان نامجون دیشب باهاش قهر کرده بودم خیلی بهم بی محلی میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط