اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۴۰
[ویو جونگ کوک]
کنارش نشستم... نمی تونم بیشتر از این اشک ریختنش
ببینم...
یک کراپ تنش بود که روش هم یک لباس تقریباً نازک پوشیده بود
یکم لباس عقب دادم... تمام بدنش زخمی بود...کشیدمش داخل بغلم
جونگ کوک: چرا دیشب نگفتی زخمی هستی ؟ هوم ؟
سرش روی شونه ام قرار دادم.. کاملآ داخل بغلم بود...انگار دختر بچه ای بود
آنالی: چون مهم نبود.
این دختر من عصبانی می کنه اگه مهم نبود اینجوری گریه می کردی آخه ؟!
جونگ کوک: درد داری ؟
نفس عمیقی کشید...
آنالی: خوبم.. فقط یکم درد دارم
دیشب بجایی که فکر خودش باشه فکر من بود. الانم که از درد گریه می کنه
حقش نیست... دردناک هست ولی داداش هم نخواستش... حتی نمی دونه که
داداشش با من چه معامله ای کرده......نفس کشیدنش منظم شد... نگاهش کردم
غرق خواب بود....انگار دیشب اصلأ نخوابیده ..قشنگ بهم چسبیده بود.............
روی تختش درازش کردم..روش کشیدم....خانم کوچولو اجازه نمی دم دیگه درد
بکشی.... مطلق به خودمی به هیچ عنوان اجازه نمی دم دست کس دیگه ای به...
دستت بخوره......از اتاق خارج شدم و........
..............ویو غروب..............
[ویو آنالی]
با حس که یکی داره با موهام ور می ره بیدار شدم
چشمام باز کردم...یک بچه بود..بلند شدم نشستم
آنالی: کوچولو تو کی هستی ؟
هامین: من اومدم پیش دایی جونگ کوک...
آنالی: اسمت چیه ؟
هامین: اسم من هامین هست... اسم تو چیه ؟
آنالی: من آنالی هستم
پارت ۴۰
[ویو جونگ کوک]
کنارش نشستم... نمی تونم بیشتر از این اشک ریختنش
ببینم...
یک کراپ تنش بود که روش هم یک لباس تقریباً نازک پوشیده بود
یکم لباس عقب دادم... تمام بدنش زخمی بود...کشیدمش داخل بغلم
جونگ کوک: چرا دیشب نگفتی زخمی هستی ؟ هوم ؟
سرش روی شونه ام قرار دادم.. کاملآ داخل بغلم بود...انگار دختر بچه ای بود
آنالی: چون مهم نبود.
این دختر من عصبانی می کنه اگه مهم نبود اینجوری گریه می کردی آخه ؟!
جونگ کوک: درد داری ؟
نفس عمیقی کشید...
آنالی: خوبم.. فقط یکم درد دارم
دیشب بجایی که فکر خودش باشه فکر من بود. الانم که از درد گریه می کنه
حقش نیست... دردناک هست ولی داداش هم نخواستش... حتی نمی دونه که
داداشش با من چه معامله ای کرده......نفس کشیدنش منظم شد... نگاهش کردم
غرق خواب بود....انگار دیشب اصلأ نخوابیده ..قشنگ بهم چسبیده بود.............
روی تختش درازش کردم..روش کشیدم....خانم کوچولو اجازه نمی دم دیگه درد
بکشی.... مطلق به خودمی به هیچ عنوان اجازه نمی دم دست کس دیگه ای به...
دستت بخوره......از اتاق خارج شدم و........
..............ویو غروب..............
[ویو آنالی]
با حس که یکی داره با موهام ور می ره بیدار شدم
چشمام باز کردم...یک بچه بود..بلند شدم نشستم
آنالی: کوچولو تو کی هستی ؟
هامین: من اومدم پیش دایی جونگ کوک...
آنالی: اسمت چیه ؟
هامین: اسم من هامین هست... اسم تو چیه ؟
آنالی: من آنالی هستم
- ۱۵.۴k
- ۰۵ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط