اسم عشق خوب یا بد

اسم عشق خوب یا بد
پارت ۳۸
[ویو آنالی]
یکم سرعت بالا بردم...برای یک لحظه نگاهش کردم
خون زیادی از دست داده بود
شیشه هایی که روی بدنم ریخته بود..بدجو می سوخت
کراپ کت تنم بود زیاد معلوم نبود
بعد چند مین رسیدیم...پیاده شدم..اونم پیاده شد
انگار حالش خوب نبود
نزدیکش شدم
آنالی: کمک کنم ؟
ولی بدون اهمیت راه خودش رفت...و سریع رفت اتاق خودش
اهمیت ندم ؟ ولی گناه داره
از فکر بیرون اومدم...وسط پله ها بودم به سمت اتاقش رفتم
در زدم ولی کسی جواب نداد... وارد اتاق شدم.. پایین تخت نشسته بود
سرش با دست گرفته بود...خون تمام لباسش کثیف کرده بود
نزدیکش شدم کنارش نشستم
آنالی: بزار کمکت کنم...
هیچی نگفت و فقط ساکت چشماش بست.. به سمت سرویس بهداشتی رفتم
و از جعبه کمک های اولیه آوردم
پیراهنش در آوردم...تیر ازش رد شده بود خراش عمیقی بود
آروم آروم زخمش تمیز کردم و بهش بی‌حسی زدم...و با زدن دارو آروم
با گاز استریل پانسمان کردم....از کمدش یک تیشرت در آوردم و کمکش کردم بپوشه...روی تختش دراز شد...مسکن آب دادم دستش خوردش از اتاق خارج شدم
به سمت اتاق خودم رفتم ...وارد اتاق شدم
کراپ کت که تنم بود در آوردم... تقریباً از بازوم تا یکم از ترقوه هام شیشه بود
خودم نمی تونم درشون بیارم...بدنم خونی بود
به سمت طبقه که خدمه ها بودن رفتم...شاید مینجو باشش