«عشق پولی پارت۶»
«عشق پولی پارت۶»
یکییی دیگ:منم سول آ هستم و ۱۹سالمه و با مادر و پدرم زندگی میکردم ک تو راه مدرسه منواوردن اینجا و (پدرو مادرش خیلی سنشون بالا بوده)ک بم خبر دادن پدرم مرده و مادرم در خونه سالمندانه و خلاصه اینجام و نمیتونم بیام بیرون ولی ب طور غیر مستقیم ب مامانم کمک میکنم
بائه:ا/ت تو چجوری اومدی اینجا؟؟
+من ۱۷سالمه و با خانوادم زندگی میکردمو تو راه خونه اوردنم اینحا (عصبی و جدی)
+جیان
∆بله
+تو چجوری اومدی اینجا؟
∆من ۲۰سالم بود ک با دال دوست بودمو خانواده ای نداشتم و بد دال منو اورد اینجا الانم ک وضعیتمو میدونین
سول آ:میگم جیان تو هیچ وقت نگفتی ک چجوری با دال اشنا شدیااااا
سول آ:راست میگه چجوذی اومدی هیچ وقت نگفتی
__________تماس تلفنی هیونودال_________
§هیون امدس دختره رو بیاریم؟
=اره ب رانندم بسپار بیارتش
§باشه
____پایان تماس__________
سولآ:راست میگه چجوری اومدی هیچ وقت نگفتیییی
∆خب امم نمیشه کنگ....
(در محکم باز شد)
جونگ سو بود گفت ک ا/ت رو تا ی ساعت دیگه حاضر کنن و لباسو اینارو داد ب بائه و اونا هم تورو اوردنو نشوندن و سول آ هم وسایل صبحانه رو جم کرد و بائه ارایشت کردو جیان موهاتو درس کرد (کار خاصیم نکردن😂)
و بائه بهت لباس داد ی لباس قرمز باز بود ک تو تا دیدیش گفتی :من اینو نمیپوشممم
∆مجبوری ک بپوشیش اینجا هیچی دست خودت نیست.....
یکییی دیگ:منم سول آ هستم و ۱۹سالمه و با مادر و پدرم زندگی میکردم ک تو راه مدرسه منواوردن اینجا و (پدرو مادرش خیلی سنشون بالا بوده)ک بم خبر دادن پدرم مرده و مادرم در خونه سالمندانه و خلاصه اینجام و نمیتونم بیام بیرون ولی ب طور غیر مستقیم ب مامانم کمک میکنم
بائه:ا/ت تو چجوری اومدی اینجا؟؟
+من ۱۷سالمه و با خانوادم زندگی میکردمو تو راه خونه اوردنم اینحا (عصبی و جدی)
+جیان
∆بله
+تو چجوری اومدی اینجا؟
∆من ۲۰سالم بود ک با دال دوست بودمو خانواده ای نداشتم و بد دال منو اورد اینجا الانم ک وضعیتمو میدونین
سول آ:میگم جیان تو هیچ وقت نگفتی ک چجوری با دال اشنا شدیااااا
سول آ:راست میگه چجوذی اومدی هیچ وقت نگفتی
__________تماس تلفنی هیونودال_________
§هیون امدس دختره رو بیاریم؟
=اره ب رانندم بسپار بیارتش
§باشه
____پایان تماس__________
سولآ:راست میگه چجوری اومدی هیچ وقت نگفتیییی
∆خب امم نمیشه کنگ....
(در محکم باز شد)
جونگ سو بود گفت ک ا/ت رو تا ی ساعت دیگه حاضر کنن و لباسو اینارو داد ب بائه و اونا هم تورو اوردنو نشوندن و سول آ هم وسایل صبحانه رو جم کرد و بائه ارایشت کردو جیان موهاتو درس کرد (کار خاصیم نکردن😂)
و بائه بهت لباس داد ی لباس قرمز باز بود ک تو تا دیدیش گفتی :من اینو نمیپوشممم
∆مجبوری ک بپوشیش اینجا هیچی دست خودت نیست.....
۴.۱k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.