«عشق پولی پارت۵»
«عشق پولی پارت۵»
صبح بیدار شدم بهم لباس دادن و لباسارو پوشیدم وقتی تو اینه ب خودم نگا کرده بودم ترسیدم باورم نمیشد ک این منم مثل افسرده ها شده بودم از ی طرفم واقعا از خودم بدم میومد و دلم میخواست خودمو بکشم بعضی وقتا ب سرم میزد خودمو خلاص کنم داشتم ب همینا فک میکردم ک خودکشی کنم ک یهو جیان صدام کرد
∆بیاااا ا/ت میخوام صبحانه بخوریم و حودمونو بهت معرفی کنیم.
+امم باشه الان میام
رفتم پیششون نشستم همشون خیلی شاد بودنو لبخند میزدن چجوری با این وضع میخندن دلشون برای زندگی قبلا شون تنگ نمیشه چرا بی هویتن؟
احساس بی ارزش بودن نمیکنن؟
چجوری ب زندگیشون ادامه میدن؟
ب اینا فک میکردم ک قرار شد خودشونو معرفی کنن به ترتیب داشتن خودشونو معرفی میکردن.
یکی شون:من جیسوعم ۲۷سالمه و کسیو نداشتم جز برادر ۳۲سالم ک با تمام پسندازی ک داشتم رفت خارج و ب زندگیش ادامه داد وقتی داشتم خودکشی میکردم منو گرفتن و اوردن اون موقع ۲۵سالم بود ک الانم همینجا کار میکنم.....
یکی دیگشون:کیم بائه هستم و ۲۰سالمه وقتی ۱۴سالم بود و کسیو نداشتم منو فروختن و بعد تو ۱۶سالگی تو خیابونا ولم کردن جونگ سو اومدو منو گرفتو خلاصه الانم اینجام
یکی دیگ:لی ناهیونم و ۳۴سالمه و با خانوادم زندگی میکردم ک منو گرفتن و الانم خبری ازشون ندارم....
صبح بیدار شدم بهم لباس دادن و لباسارو پوشیدم وقتی تو اینه ب خودم نگا کرده بودم ترسیدم باورم نمیشد ک این منم مثل افسرده ها شده بودم از ی طرفم واقعا از خودم بدم میومد و دلم میخواست خودمو بکشم بعضی وقتا ب سرم میزد خودمو خلاص کنم داشتم ب همینا فک میکردم ک خودکشی کنم ک یهو جیان صدام کرد
∆بیاااا ا/ت میخوام صبحانه بخوریم و حودمونو بهت معرفی کنیم.
+امم باشه الان میام
رفتم پیششون نشستم همشون خیلی شاد بودنو لبخند میزدن چجوری با این وضع میخندن دلشون برای زندگی قبلا شون تنگ نمیشه چرا بی هویتن؟
احساس بی ارزش بودن نمیکنن؟
چجوری ب زندگیشون ادامه میدن؟
ب اینا فک میکردم ک قرار شد خودشونو معرفی کنن به ترتیب داشتن خودشونو معرفی میکردن.
یکی شون:من جیسوعم ۲۷سالمه و کسیو نداشتم جز برادر ۳۲سالم ک با تمام پسندازی ک داشتم رفت خارج و ب زندگیش ادامه داد وقتی داشتم خودکشی میکردم منو گرفتن و اوردن اون موقع ۲۵سالم بود ک الانم همینجا کار میکنم.....
یکی دیگشون:کیم بائه هستم و ۲۰سالمه وقتی ۱۴سالم بود و کسیو نداشتم منو فروختن و بعد تو ۱۶سالگی تو خیابونا ولم کردن جونگ سو اومدو منو گرفتو خلاصه الانم اینجام
یکی دیگ:لی ناهیونم و ۳۴سالمه و با خانوادم زندگی میکردم ک منو گرفتن و الانم خبری ازشون ندارم....
۶.۰k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.