part³⁶🦖🗿
کوک « تو فقط به جلو نگاه کن وایت... من مراقبتم دختر
جانگ می « حس ششمم هیچ وقت اشتباه نمیکرد! وقتی به مکان مهمانی رسیدیم از شدت تعجب کم مونده بود چشمام از حلقه بیرون بزنه.... با قرار گرفتن دستی روی شونه ام از هپروت خارج شدم و نگاهم رو به کوک دوختم
کوک « باید ماسک هامون رو بزنیم!
_ماسک های برنزی که ست بودن و برای کوک و جانگ می ترتیب داده شده بود بشدت خاص بود.... حالا همه چیز اماده بود و هیچکس نمیدونست اون تو چه خبره!
نیم ساعت بعد //
ردوولف « یه چیزی اینجا عجیبه
کوک « موافقم! افراد رو توی سالن مستقر کردی؟
رد وولف « اره اما اگه ادوارد برنامه داشته باشه باید بین قرارداد امشب و جون اون دختر یکی رو انتخاب کنی و مطمئنم انتخابت اون دختره زیباست
کوک « خوبه که منو میشناسی... مخالفی؟
رد وولف « تو جون می شا رو نجات دادی پس طبیعیه که همراهیت کنم!
_می شا! دختری که رد وولف عاشقانه اونو میپرستید.... شاید اسمش افکار منفی رو به ذهن جانگ می منتقل میکرد اما وقتی فهمید داستان زندگیش چیه تونست بهش اعتماد کنه
می شا « پنج سال پیش من برای مری کار میکردم!
جانگ می « مری... مری... اسمش همه جا بود اما خودش نبود! جرعه ای از جام گیلاسم خوردم و منتظر به می شا خیره شدم... تنها چهار نفر توی این جمع بودن که بهشون اعتماد داشتیم! جین و جیمین ... می شا و رد وولف که از نظرم زوج خیلی خفنی بودن..... مری رئیس خوبی بود؟
می شا « اون برای ما مثل خواهر بود! قاچاق دخترا برای این جماعت یه تفریحه و اگه اون شب مری منو نجات نداده بود معلوم نبود سرنوشتم به کجا کشیده میشه.... رد وولف و کوک رفاقت قدیمی با هم داشتن و اون موقع هم با هم کار می کردن
جانگ می « اسم اصلی رد وولف چیه؟
می شا « ووک!
جانگ می « به معنی روشنایی
می شا « اره... خلاصه مری خیلی شیطون بود و یه بار شوخی شوخی گند زد به معامله مهم این دوتا و اونا هم عین گرگ زخمی دنبال ما میگشتن ! دستشون به مری نرسید اما منو گرفتن و این شروع آشنایی ما با هم شد.... هیچ وقت فکرشو نمیکردم مری و کوکی که عین وحشی ها بهم میپریدن عاشق بشن
جانگ می « بعد از مرگ مری باندش چی شد؟
می شا « همون روز ادوارد به باند حمله کرد و همه جا رو زیر و رو کرد! اگه کوک به دادمون نمی رسید الان زنده نبودم.... اعضای باند بین باند ووک و کوک پخش شدن اما هنوزم هیچکس برامون مری نمیشه! شاید تو بتونی مری دوم بشی
جانگ می « هیچکس نمیتونه مری باشه! اما میشه انتقامش رو گرفت
کوک « خانم محترم مگه قرار نبود مست نکنید؟
جانگ می « فقط یه جرعه خوردم
کوک « بازم قانون شکنی به حساب میاد
ووک « پسر خوشتیپمون هم اومد
جانگ می « خب اره امشب فهمیدم بین یه مشت پسر کراش زندگی میکردم و خودم خبر نداشتم....
جانگ می « حس ششمم هیچ وقت اشتباه نمیکرد! وقتی به مکان مهمانی رسیدیم از شدت تعجب کم مونده بود چشمام از حلقه بیرون بزنه.... با قرار گرفتن دستی روی شونه ام از هپروت خارج شدم و نگاهم رو به کوک دوختم
کوک « باید ماسک هامون رو بزنیم!
_ماسک های برنزی که ست بودن و برای کوک و جانگ می ترتیب داده شده بود بشدت خاص بود.... حالا همه چیز اماده بود و هیچکس نمیدونست اون تو چه خبره!
نیم ساعت بعد //
ردوولف « یه چیزی اینجا عجیبه
کوک « موافقم! افراد رو توی سالن مستقر کردی؟
رد وولف « اره اما اگه ادوارد برنامه داشته باشه باید بین قرارداد امشب و جون اون دختر یکی رو انتخاب کنی و مطمئنم انتخابت اون دختره زیباست
کوک « خوبه که منو میشناسی... مخالفی؟
رد وولف « تو جون می شا رو نجات دادی پس طبیعیه که همراهیت کنم!
_می شا! دختری که رد وولف عاشقانه اونو میپرستید.... شاید اسمش افکار منفی رو به ذهن جانگ می منتقل میکرد اما وقتی فهمید داستان زندگیش چیه تونست بهش اعتماد کنه
می شا « پنج سال پیش من برای مری کار میکردم!
جانگ می « مری... مری... اسمش همه جا بود اما خودش نبود! جرعه ای از جام گیلاسم خوردم و منتظر به می شا خیره شدم... تنها چهار نفر توی این جمع بودن که بهشون اعتماد داشتیم! جین و جیمین ... می شا و رد وولف که از نظرم زوج خیلی خفنی بودن..... مری رئیس خوبی بود؟
می شا « اون برای ما مثل خواهر بود! قاچاق دخترا برای این جماعت یه تفریحه و اگه اون شب مری منو نجات نداده بود معلوم نبود سرنوشتم به کجا کشیده میشه.... رد وولف و کوک رفاقت قدیمی با هم داشتن و اون موقع هم با هم کار می کردن
جانگ می « اسم اصلی رد وولف چیه؟
می شا « ووک!
جانگ می « به معنی روشنایی
می شا « اره... خلاصه مری خیلی شیطون بود و یه بار شوخی شوخی گند زد به معامله مهم این دوتا و اونا هم عین گرگ زخمی دنبال ما میگشتن ! دستشون به مری نرسید اما منو گرفتن و این شروع آشنایی ما با هم شد.... هیچ وقت فکرشو نمیکردم مری و کوکی که عین وحشی ها بهم میپریدن عاشق بشن
جانگ می « بعد از مرگ مری باندش چی شد؟
می شا « همون روز ادوارد به باند حمله کرد و همه جا رو زیر و رو کرد! اگه کوک به دادمون نمی رسید الان زنده نبودم.... اعضای باند بین باند ووک و کوک پخش شدن اما هنوزم هیچکس برامون مری نمیشه! شاید تو بتونی مری دوم بشی
جانگ می « هیچکس نمیتونه مری باشه! اما میشه انتقامش رو گرفت
کوک « خانم محترم مگه قرار نبود مست نکنید؟
جانگ می « فقط یه جرعه خوردم
کوک « بازم قانون شکنی به حساب میاد
ووک « پسر خوشتیپمون هم اومد
جانگ می « خب اره امشب فهمیدم بین یه مشت پسر کراش زندگی میکردم و خودم خبر نداشتم....
۳۶.۴k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.