"آلبوم مشترک"
"آلبوم مشترک"
p23
ات ویو
جونگ کوک رو کاناپه نشستو منو تو آغوشش گرفت سرمو بلند کردم که اونم متقابلا بهم نگا ورد لبخند کرمی زد بینیش جمع کرد سرشو اوزد نزدیکو نوک بینیش نوک بینیمو نوازش کرد قبل از اینکه سرشو ببره عقب یع بوسه به لبام زد سرشو برگردونده به حالت عادی داشت نگام میکرد...همه جی عادی بود تا اینکه..
جونگ کوک ویو
داشتم ات رو نگا میکردم که یهو شکمش صدا داد خاستم خندمو نگه دارم ولی نتونستم ات خجالت کشیدو سرشو گذاشت رو سینم بیشتر بخودم فشردمش
+منم گشنمه..خنده...
ات سرشو بلند کرد
_پس بزار رامیون درست کنم بخوریم
+اوکی
از بغلم در اومدو به سمت آشپزخونه رفت
..........
_فیلمم بزارم ببینیم؟
+آره بزار
......
حین خوردن داشتیم فیلم می دیدیم
پرش زمانی به ۴۵ مین بعد
غرق فیلم دیدن بودم که گوشیم زنگ خورد نگاهی بهش انداختم "دکتر کیم گیل وو" جواب دادم
(علامت گیل وو/)
+بله
/روز خوش جناب جئون بخاطر بم زنگ زده بودم
+عااا بله حالش چطوره؟
/کاملا خوب شده حالش میتونین امروز بیایین ببرینش
+بله تا نیم ساعت دیگه اونجام
/هرچه بهتر زودتر بم خیلی دلتگتونه
+...خنده....منم دلم براش تنگ شده میبینمتون
پایان تماس
........
به سمت ات چرخید که با ات غرق در خواب مواجه شدم به طرز فجیعی کیوت خوابیده بود چند باری اروم صداش کردم ولی بیدار نشد پس بلند شدم تی وی رو خاموش کردم ات رو آروم برآید بغلش کردم و از خونه خارج شدم
........
اروم خوابوندم تو صندلی خودمم پشت فرمون نشستمو به سمت مقصدم حرکت کردم
........
ات ویو
به خاطر دستشویی از خواب بیدار شدم همینجور که چشام نیمه باز بود به سمت دستشویی حرکت کردم ولی خونه برام آشنا نبود با این فکر که به خاطر خواب آلودگیه بیخیال شدم داشتم دنبال سرویس بهداشتی میگشتم خر خر حیوونی رو پشت سرم شنیدم اروم و ترسوند برگشتم با دیدنش جیغی زدم که اون پرید رومو که منم افتادم زمین......
p23
ات ویو
جونگ کوک رو کاناپه نشستو منو تو آغوشش گرفت سرمو بلند کردم که اونم متقابلا بهم نگا ورد لبخند کرمی زد بینیش جمع کرد سرشو اوزد نزدیکو نوک بینیش نوک بینیمو نوازش کرد قبل از اینکه سرشو ببره عقب یع بوسه به لبام زد سرشو برگردونده به حالت عادی داشت نگام میکرد...همه جی عادی بود تا اینکه..
جونگ کوک ویو
داشتم ات رو نگا میکردم که یهو شکمش صدا داد خاستم خندمو نگه دارم ولی نتونستم ات خجالت کشیدو سرشو گذاشت رو سینم بیشتر بخودم فشردمش
+منم گشنمه..خنده...
ات سرشو بلند کرد
_پس بزار رامیون درست کنم بخوریم
+اوکی
از بغلم در اومدو به سمت آشپزخونه رفت
..........
_فیلمم بزارم ببینیم؟
+آره بزار
......
حین خوردن داشتیم فیلم می دیدیم
پرش زمانی به ۴۵ مین بعد
غرق فیلم دیدن بودم که گوشیم زنگ خورد نگاهی بهش انداختم "دکتر کیم گیل وو" جواب دادم
(علامت گیل وو/)
+بله
/روز خوش جناب جئون بخاطر بم زنگ زده بودم
+عااا بله حالش چطوره؟
/کاملا خوب شده حالش میتونین امروز بیایین ببرینش
+بله تا نیم ساعت دیگه اونجام
/هرچه بهتر زودتر بم خیلی دلتگتونه
+...خنده....منم دلم براش تنگ شده میبینمتون
پایان تماس
........
به سمت ات چرخید که با ات غرق در خواب مواجه شدم به طرز فجیعی کیوت خوابیده بود چند باری اروم صداش کردم ولی بیدار نشد پس بلند شدم تی وی رو خاموش کردم ات رو آروم برآید بغلش کردم و از خونه خارج شدم
........
اروم خوابوندم تو صندلی خودمم پشت فرمون نشستمو به سمت مقصدم حرکت کردم
........
ات ویو
به خاطر دستشویی از خواب بیدار شدم همینجور که چشام نیمه باز بود به سمت دستشویی حرکت کردم ولی خونه برام آشنا نبود با این فکر که به خاطر خواب آلودگیه بیخیال شدم داشتم دنبال سرویس بهداشتی میگشتم خر خر حیوونی رو پشت سرم شنیدم اروم و ترسوند برگشتم با دیدنش جیغی زدم که اون پرید رومو که منم افتادم زمین......
۵.۷k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.