پارت3
پارت3
شوگا:قربون خنده هات برم
شوگا:مراقب باش..
لیا:آیییی دستم
لیا گوشی رو گذاشت روی کابینت و دستشو گرفت زیر آب
شوگا:هیییی لیا خوبی
شوگا بلند شد سریع رفت سمت ماشین و رفت خونه
ویو ش
در رو باز کردم دیدم لیا روی صندلی نشسته گریه میکنه
ش:لیا خوبی حالت خوبه دستت چطوره (تند)
لیا:هق بازم حواسم نبود هق من خیلی بی حواسم هق چطور میتونم از دو تا بچه نگه داری کنم هق هق هق
ش:گریه نکن این فقط یه اتفاق بود اصلا ببخشید نباید حواستو پرت میکردم
خلاصه
ش:بیا یه لیوان آب بخور
ل:ممنون
دینگ دینگ
ش:کسی رو دعوت کردی
ل:نه
شوگا رفت در رو باز کرد دید مامان و باباشه
ش:سلام مامان سلام بابا خوش اومدین بفرمایید
لیا:از آشپزخونه اومد بیرون سلام کرد
شوگا:قربون خنده هات برم
شوگا:مراقب باش..
لیا:آیییی دستم
لیا گوشی رو گذاشت روی کابینت و دستشو گرفت زیر آب
شوگا:هیییی لیا خوبی
شوگا بلند شد سریع رفت سمت ماشین و رفت خونه
ویو ش
در رو باز کردم دیدم لیا روی صندلی نشسته گریه میکنه
ش:لیا خوبی حالت خوبه دستت چطوره (تند)
لیا:هق بازم حواسم نبود هق من خیلی بی حواسم هق چطور میتونم از دو تا بچه نگه داری کنم هق هق هق
ش:گریه نکن این فقط یه اتفاق بود اصلا ببخشید نباید حواستو پرت میکردم
خلاصه
ش:بیا یه لیوان آب بخور
ل:ممنون
دینگ دینگ
ش:کسی رو دعوت کردی
ل:نه
شوگا رفت در رو باز کرد دید مامان و باباشه
ش:سلام مامان سلام بابا خوش اومدین بفرمایید
لیا:از آشپزخونه اومد بیرون سلام کرد
۶.۴k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.