از میان سڪوت می ڪَذرمو با صدای تـــــونخی می سازم برای بادبادڪ هایمتا آسمان تنها نماند...موهایت را که باز می کنیابرهای سیاه می رسندو خورشید را می برندو ماهبه بادبادڪ هایی که راه ڪَم ڪردهاندپشت می ڪند...