دوستم داشته باش

دوستم داشته باش....
جوری اسمم را صدا بزن که تمامِ شهر مرا کنارِ تو بشناسند . من از رسوا شدن نمیترسم . عشق همین است دیگر ، مگر نه ؟
باید چشم هایت را روی دهانِ این مردم ببندی و با قلبت ببیینی . بگذار کنارِ تو قدم بردارم . میخواهم بدانند مَردی که سالها تنها بوده ، دیگر کسی را دارد که تنها نیست !
میانِ جمع مرا رسوا کن . فریاد بزن این دیوانه مرا دوست دارد . آنقدر فریاد بزن تا کَر شود گوشِ هرکس که مرا کنارِ تو نمیخواهد ...
من دوستَت دارم و این اعترافِ شیرینی است ...
دیدگاه ها (۱)

تنها نگرانِ این بودم کهبه جستجوی تو در دورترین کوچه ی دنیا ...

من تو را از روشنایی سپیده دمتا تاریکی شب دوست خواهم داشت.و آ...

من جایی در بیراه ی زندگی جا مانده اممعلقگیجخستهناامیداما همچ...

آدما به همون اندازه که قد می‌کشن، حسرتای زندگیشونم بزرگتر می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط