سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال

سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال
نگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه ره آورد سفر دارم ؟!
ای مایه عمر...
#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

آنان راکه در حال رقص بودندکسانی به دیوانگی متهم کردندکه قادر...

آدم هایی هستن توی زندگی، نه نزدیک، که گاهی حتی هزار فرسنگ دو...

من عاشقش بودم‌...به خانه ی ما که می‌آمدند، حالم عوض می‌شد. ی...

‍من در جستجوی قطعه ای ازآسمان پهناورهستم، که از تراکم اندیشه...

.دکلمه شعر فروغ با صدای زیبای حمیرا می روم خسته و افسرده و ز...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط