پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید

پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و هوارم بزنید

باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که بد بودم و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم، سیر شدم
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید
خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید
مرد باشید و بیایید و کنارم بزنید...


#نجمه_زارع پدیده ی جوانمرگ غزلسرایی معاصر، متولد ۱۳۶۱ در کازرون، مهندس عمران از همدان در عمر کوتاه ادبی خود بیش از ۲۰ جایزه ی ملی کسب کرد. او که از بهترین نمونه های غزلسرایی معاصر بود در سن ۲۳ سالگی بر اثر تزریق داروی بیهوشی اشتباه به کما رفت و درگذشت. اشعار زارع به شورانگیزی بسیار با حفظ اخلاق معروفند . روحش شاد
دیدگاه ها (۱)

برای من که پُرماز فراق قصه نگواگر کتاب تو باشی کتابخانه منم ...

خاطره ها برگ برگفرو می ریختند از چشمم ؛انگار پاییز از اتاق م...

بالاخره یک روز توآرامشت را در تنهایی خواهی یافت...

نه آرامشت را به چشمى وابسته کن،نه دستت را به دستى دلخوشچشم ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط