معلم روانی
#معلم روانی
p8
کوک:اخخخخخخخ درد گرفتتتت
بورام:وایی ببخشیدددد(میاد جلو و فوت میکنه)
کوک:باسه باسه خوبه ادامه بده
*پانسمان میکنن و میرن سمت خونه*
خدمتکار:ارباب حالتون خوبه؟
بورام:تو چرا نگران میشی؟((عصبی)
کوک:الان حسودی کردی(خنده)
خدمتکار:ببخشید خانوم
بورام:من حسودی نکردم
اتاقم کدومه؟
کوک:باید باهم تو یه اتاق بخوابیم
بورام:چههه
کوک:دوتا اتاق داریم فقط
بورام:پس بالش میزاریم خوبه
کوک:خب برو بیرون لباس عوض کنم
بورام:برو تو حموم
کوک:راس میگی توعم بیرون عوض کن
بورام:باشه
کوک:کارش تموم میشه و میخواد بیاد بیرون
بورام:جیغ
کوک:هیچی ندیدم ندیدممم
بورام:دروغ نگووووووو
کوک:بیام بیرون؟
بورام:بیا
گفتی هیچی ندیدی دیگه
کوک:آره ایبابا
بورام:خب خوابیدم (نصف تختو میگیره)
کوک:(خنده)
*سه صبح*
کوک:ای این چیه رو صورتمه
دست بورامه؟ ای چرا نمیتونم تکون بخورم پاشم رومه خدایا بعد میگفت بالش
بهتره تکون نخورم وگرنه بیدار میشه
*فردا صبح*
بورام:هااااااممممممممممممممم ایییی من چرا رو کله اینمممم خا خداروشکر بیدار نیست برم بیرون ببینم چخبره
خدمتکار:سلام خانوم
بورام:سلام
کوک:بیدار شدم دیدم بورام پیشم نیست با موهای بهم ریخته رفتم پایین
عه اینجایی
بورام:(خنده)
کوک:غش نکنی(خنده)
بورام:موهات(خنده)
کوک:ایوای (میره اتاق)
بورام:کیوت(اروم)
کوک: خب الان خوب شد
بورام:لیلیلی بیا غذا بخوریم
کوک:بورام
بورام:بله
کوک:تهیونگو دوست داری؟
بورام:نه
کوک:من چی؟
بورام:آره اهمممم اهممم اهممم(غذا میپره تو گلوش) نح ینی منظورم نه بود
کوک:چیییی آروم آروم(خنده) اول گفتی آره سند دارم
بورام:ممنون کی گفتم سندت کو
کوک:اینا(گوشیشو میاره بیرون و صدای ضبط شده رو میزاره)
بورام:اییی بیا اینجا ببینم(میوفته دنبالش)
کوک:اگه میتونی منو بگیررررر(میدوعه)
بورام:خب خب خب گیر افتادییییی
کوک:چیکار میخوای بکنی؟
بورام:میاد جلو تا گوشی رو بگیره که....
حمایت نشه ۳۰ تا لایک و کامنت اگه بهم انرژی، بدین فردا کلی فعالیت میکنممم♡:)
p8
کوک:اخخخخخخخ درد گرفتتتت
بورام:وایی ببخشیدددد(میاد جلو و فوت میکنه)
کوک:باسه باسه خوبه ادامه بده
*پانسمان میکنن و میرن سمت خونه*
خدمتکار:ارباب حالتون خوبه؟
بورام:تو چرا نگران میشی؟((عصبی)
کوک:الان حسودی کردی(خنده)
خدمتکار:ببخشید خانوم
بورام:من حسودی نکردم
اتاقم کدومه؟
کوک:باید باهم تو یه اتاق بخوابیم
بورام:چههه
کوک:دوتا اتاق داریم فقط
بورام:پس بالش میزاریم خوبه
کوک:خب برو بیرون لباس عوض کنم
بورام:برو تو حموم
کوک:راس میگی توعم بیرون عوض کن
بورام:باشه
کوک:کارش تموم میشه و میخواد بیاد بیرون
بورام:جیغ
کوک:هیچی ندیدم ندیدممم
بورام:دروغ نگووووووو
کوک:بیام بیرون؟
بورام:بیا
گفتی هیچی ندیدی دیگه
کوک:آره ایبابا
بورام:خب خوابیدم (نصف تختو میگیره)
کوک:(خنده)
*سه صبح*
کوک:ای این چیه رو صورتمه
دست بورامه؟ ای چرا نمیتونم تکون بخورم پاشم رومه خدایا بعد میگفت بالش
بهتره تکون نخورم وگرنه بیدار میشه
*فردا صبح*
بورام:هااااااممممممممممممممم ایییی من چرا رو کله اینمممم خا خداروشکر بیدار نیست برم بیرون ببینم چخبره
خدمتکار:سلام خانوم
بورام:سلام
کوک:بیدار شدم دیدم بورام پیشم نیست با موهای بهم ریخته رفتم پایین
عه اینجایی
بورام:(خنده)
کوک:غش نکنی(خنده)
بورام:موهات(خنده)
کوک:ایوای (میره اتاق)
بورام:کیوت(اروم)
کوک: خب الان خوب شد
بورام:لیلیلی بیا غذا بخوریم
کوک:بورام
بورام:بله
کوک:تهیونگو دوست داری؟
بورام:نه
کوک:من چی؟
بورام:آره اهمممم اهممم اهممم(غذا میپره تو گلوش) نح ینی منظورم نه بود
کوک:چیییی آروم آروم(خنده) اول گفتی آره سند دارم
بورام:ممنون کی گفتم سندت کو
کوک:اینا(گوشیشو میاره بیرون و صدای ضبط شده رو میزاره)
بورام:اییی بیا اینجا ببینم(میوفته دنبالش)
کوک:اگه میتونی منو بگیررررر(میدوعه)
بورام:خب خب خب گیر افتادییییی
کوک:چیکار میخوای بکنی؟
بورام:میاد جلو تا گوشی رو بگیره که....
حمایت نشه ۳۰ تا لایک و کامنت اگه بهم انرژی، بدین فردا کلی فعالیت میکنممم♡:)
۵.۸k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.