یادش بخیر بچگی هامون تا حوصلمون سر میرفت مامان میگفت برو

یادش بخیر بچگی هامون تا حوصلمون سر میرفت مامان میگفت برو دم در بشین تابابات بیاد
دیدگاه ها (۴)

دلم را 💕 که مرور می‌کنمتمام آن از آنِ توست

خواب میروند دستانمبه تو که فکر میکنمجهان مختل میشود ساعت به ...

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم🍁 ولی دل به پاییز نسپرده ایمچو گلد...

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

هنرمند کوچولوی من

اصن دلم گرفته میبینم وضعیت آب تهران اینجوریه مسئولین هم فقط ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط