خواب میروند دستانم

خواب میروند دستانم
به تو که فکر میکنم
جهان مختل میشود
ساعت به عقب برمیگردد
سرگیجه میگیرد ساعت مچی ام
به دستبندی که برایم خریدی نگاه میکنم
این همه دارایی من از این جهان است.
بببین چقدر فقیرم...
دیدگاه ها (۲)

یادش بخیر بچگی هامون تا حوصلمون سر میرفت مامان میگفت برو دم ...

دلم را 💕 که مرور می‌کنمتمام آن از آنِ توست

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم🍁 ولی دل به پاییز نسپرده ایمچو گلد...

همچون انارخونِ دل از خویش می‌خوریمغم پروریمحوصله‌یِ شرحِ قصه...

ازمایشگاه سرد

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط