پارت سی و یک
#پارت_سیویک
کاری که ادرین گفت رو انجام دادیم و حالا کنار دخترا نشستیم
رویا - چخبر چکار میکنید
ارزو - هیچی چه کاری داریم بکنیم
ترمه - میگم کارتون چیه ؟؟
ملینا - مواد فروشی
+ مواد فروشی !!!!!!
ارزو - اره بهتون نگفتن ؟
ی نگاه سوالی به ترمه و رویا کردم
عجب بازیگری بودیم ما
+ نه یعنی اصلا ما سوال نکردیم که بدونیم
ملینا - قصه نخور فردا تموم
+ چی ؟
ارزو - فردا روز اخر کارِ ما تا الان به کمک اقایون تونستیم دوتا انبار مواد همینجا داشته باشیم
+ پلیس ها هم خبر دارن ؟
ملینا -نه نباید داشت
+ خب پس اگه اینطوره ماهم میاییم
ارزو - میگم ملینا جون میشه ی لیوان اب برای ترمه و رویا جون بیاری
ملینا - اره
ملینا ازمون دور شد
ارزو - جلوی ملینا از کار و مواد حرف نزنین
ترمه - چرا؟؟
ارزو - اون میره همه چیز رو به نیما میگه من بهش گفتم میخوام عضو کار بشم رفت به نیما گفت به زور عضو شدم میگه من میرم به پلیس میگم اونا مواد میفرستن
رویا - خب فردا چکار میکنید؟
ارزو - از فردا خبر ندارم
ملینا اومد و ما هم حرف رو عوض کردیم
تا اخر مراسم فقط به من میگفتن گورخر حالا هم که اومدیم هتل ادرین میگه
رویا - واااای ادرین
ادرین - چته ؟
+ مگه فردا قراره چه اتفاقی بیفته ؟
ادرین - چطور ؟
حرفا و کارای ارزو و ملینا رو براش تعریف کردم
ادرین - نمیدونم چرا بهتون نگفته !!!
ترمه - خب تو بگو
ادرین - خب 😅 😅 😅
+ زود بگو
ادرین - فردا قراره گروه بندی به ی جای بریم که هر کس با خودش مواد حمل میکنه و با ماشین میریم و همه حتی شما هم با ما میایید و سوار ی ماشین میشید وقتی بهتون گفتن شما باید از اون ماشین ب ی ماشین دیگه برید و اون موادی رو که دارید به چندتا ادم بدین و برگردید
ترمه - خب بعدش چی میشه
اروین - همه فرار میکنن و دوتا انبار رو اتیش میزنن و ویلا رو با بمب منفجر میکنن
رادوین - بعدش هم دوباره ی جای دیگه میسازن و ادم های جدید و قدیمیشون رو میارن
ادرین - به احتمال زیاد کار بعدشون لندنِ که البته ما اجازه نمیدیم اونا برن
رویا - چرا میخوان اتیش بزنن و منفجر کنن؟؟
اروین - چون خودشون میدونن پلیس ها دنبالشونن و میخوان ردی ازشون باقی نمونه
+ مسخره ها
ترمه - من فردا نمیام اصلا بگین من مردم ۱۸ چرخ روم رفته البته خدا نکنه
بعد از کلی نقشه ریختن بلاخره اجازه دادن ما بریم بخوابیم
دوستان گلم کامنت و لایک یادتون نره 😘 😘 😘
🙏 🙏 🙏 🙏
کاری که ادرین گفت رو انجام دادیم و حالا کنار دخترا نشستیم
رویا - چخبر چکار میکنید
ارزو - هیچی چه کاری داریم بکنیم
ترمه - میگم کارتون چیه ؟؟
ملینا - مواد فروشی
+ مواد فروشی !!!!!!
ارزو - اره بهتون نگفتن ؟
ی نگاه سوالی به ترمه و رویا کردم
عجب بازیگری بودیم ما
+ نه یعنی اصلا ما سوال نکردیم که بدونیم
ملینا - قصه نخور فردا تموم
+ چی ؟
ارزو - فردا روز اخر کارِ ما تا الان به کمک اقایون تونستیم دوتا انبار مواد همینجا داشته باشیم
+ پلیس ها هم خبر دارن ؟
ملینا -نه نباید داشت
+ خب پس اگه اینطوره ماهم میاییم
ارزو - میگم ملینا جون میشه ی لیوان اب برای ترمه و رویا جون بیاری
ملینا - اره
ملینا ازمون دور شد
ارزو - جلوی ملینا از کار و مواد حرف نزنین
ترمه - چرا؟؟
ارزو - اون میره همه چیز رو به نیما میگه من بهش گفتم میخوام عضو کار بشم رفت به نیما گفت به زور عضو شدم میگه من میرم به پلیس میگم اونا مواد میفرستن
رویا - خب فردا چکار میکنید؟
ارزو - از فردا خبر ندارم
ملینا اومد و ما هم حرف رو عوض کردیم
تا اخر مراسم فقط به من میگفتن گورخر حالا هم که اومدیم هتل ادرین میگه
رویا - واااای ادرین
ادرین - چته ؟
+ مگه فردا قراره چه اتفاقی بیفته ؟
ادرین - چطور ؟
حرفا و کارای ارزو و ملینا رو براش تعریف کردم
ادرین - نمیدونم چرا بهتون نگفته !!!
ترمه - خب تو بگو
ادرین - خب 😅 😅 😅
+ زود بگو
ادرین - فردا قراره گروه بندی به ی جای بریم که هر کس با خودش مواد حمل میکنه و با ماشین میریم و همه حتی شما هم با ما میایید و سوار ی ماشین میشید وقتی بهتون گفتن شما باید از اون ماشین ب ی ماشین دیگه برید و اون موادی رو که دارید به چندتا ادم بدین و برگردید
ترمه - خب بعدش چی میشه
اروین - همه فرار میکنن و دوتا انبار رو اتیش میزنن و ویلا رو با بمب منفجر میکنن
رادوین - بعدش هم دوباره ی جای دیگه میسازن و ادم های جدید و قدیمیشون رو میارن
ادرین - به احتمال زیاد کار بعدشون لندنِ که البته ما اجازه نمیدیم اونا برن
رویا - چرا میخوان اتیش بزنن و منفجر کنن؟؟
اروین - چون خودشون میدونن پلیس ها دنبالشونن و میخوان ردی ازشون باقی نمونه
+ مسخره ها
ترمه - من فردا نمیام اصلا بگین من مردم ۱۸ چرخ روم رفته البته خدا نکنه
بعد از کلی نقشه ریختن بلاخره اجازه دادن ما بریم بخوابیم
دوستان گلم کامنت و لایک یادتون نره 😘 😘 😘
🙏 🙏 🙏 🙏
۱۱.۰k
۰۹ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.