رززخمیمن
#رُز_زخمی_من
part. 56
جونگکوک. وای چه جوجه ساده ای.
*جونگکوک هنوز توی خونه میچرخید و ات را بغل کرده بود،سر ات روی شانه جونگکوک بود.*
ات. اگه اینجوری با زبونت به من زهر بریزی، از دستت ناراحت میشم
جونگکوک. جوجه زشت، با شوهرت مهربون باش.
ات. نمیخوام.
*گوشی جونگکوک به لرزه در اومد و در جیبش وز وز میکرد.جونگکوک ات را روی مبل گذاشت.و جونگکوک گوشی را برداشت،و چندین تا پیام دید،*
پیام:
تهیونگ. الا وقت درمان مین جانگی شروع شده، وضعیتش با مرگ پسرش بدتر شده.
(و چند پیام دیگر که مشخصات دقیق جانگی را نشان میداد.)
جونگکوک در فکر فرو رفت، همش دنبال راه چاره ای بود که بتونه انتقام بگیره.
کنار ات نشست و ذهنش درگیر بود، ات پیام ها را دید...
ات. میخوای چکار کنی؟ نگو که میخوای بری فلورانس.
جونگکوک. افرین، همینه.
part. 56
جونگکوک. وای چه جوجه ساده ای.
*جونگکوک هنوز توی خونه میچرخید و ات را بغل کرده بود،سر ات روی شانه جونگکوک بود.*
ات. اگه اینجوری با زبونت به من زهر بریزی، از دستت ناراحت میشم
جونگکوک. جوجه زشت، با شوهرت مهربون باش.
ات. نمیخوام.
*گوشی جونگکوک به لرزه در اومد و در جیبش وز وز میکرد.جونگکوک ات را روی مبل گذاشت.و جونگکوک گوشی را برداشت،و چندین تا پیام دید،*
پیام:
تهیونگ. الا وقت درمان مین جانگی شروع شده، وضعیتش با مرگ پسرش بدتر شده.
(و چند پیام دیگر که مشخصات دقیق جانگی را نشان میداد.)
جونگکوک در فکر فرو رفت، همش دنبال راه چاره ای بود که بتونه انتقام بگیره.
کنار ات نشست و ذهنش درگیر بود، ات پیام ها را دید...
ات. میخوای چکار کنی؟ نگو که میخوای بری فلورانس.
جونگکوک. افرین، همینه.
- ۸۹۱
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط