رززخمیمن
#رُز_زخمی_من
part. 54
یونگی رفته بود، قرار بود که لارا و لیندا هم اخر هفته برن تورنتو، ات روی زمین دراز کشیده بود، و خانه تاریک بود.
جونگکوک وارد شد، و تا ات را دید لبخند گرمی روی لب هاش نشت.
همونجوری اومد و اول ات را بلند کرد و در آغوش گرفت، و به آرامی در خانه حرکت میکرد.
جونگکوک، سلام پرنسس خوشگلم، حالت خوبه؟
ات. اره.... دلم برای تو تنگ شده بود
جونگکوک. وای جوجه کوچولو من رو ببین، خسته ای؟
ات. نه، حوصلم سر رفته. میدونستی که یونگی و لیندا توی رابطه هستن؟ یک ساله
جونگکوک. نه
ات. چرا انقدر خونسردی؟
جونگکوک. چون تنها چیزی که الان برام مهمه تویی.
ات. 🙂
جونگکوک. اینجوری لبخند نزن، باعث میشه قلبم آب شه.
ات. خیلی دوستت دارم.
جونگکوک. هوم چقدر خوبه که یک جوجه سخنگوی ناز دارم... من دوستت دارم.
ات. بی شخصیت. دارم تلاش میکنم احساساتی بکنم اینجا رو بعد تومثل یه رادیو خراب همش میگی جوجه.
جونگکوک. دوباره داری همون جوجه زشت خودم میشی
ات. من اصلا زشت نیستم.
جونگکوک. ولی جوجه زشت منی.
ات با اخم نگاه میکرد جونگکوک اخم لارا را بوسید و لبهای برآمده لارا را یک بوسه سریع زد.
part. 54
یونگی رفته بود، قرار بود که لارا و لیندا هم اخر هفته برن تورنتو، ات روی زمین دراز کشیده بود، و خانه تاریک بود.
جونگکوک وارد شد، و تا ات را دید لبخند گرمی روی لب هاش نشت.
همونجوری اومد و اول ات را بلند کرد و در آغوش گرفت، و به آرامی در خانه حرکت میکرد.
جونگکوک، سلام پرنسس خوشگلم، حالت خوبه؟
ات. اره.... دلم برای تو تنگ شده بود
جونگکوک. وای جوجه کوچولو من رو ببین، خسته ای؟
ات. نه، حوصلم سر رفته. میدونستی که یونگی و لیندا توی رابطه هستن؟ یک ساله
جونگکوک. نه
ات. چرا انقدر خونسردی؟
جونگکوک. چون تنها چیزی که الان برام مهمه تویی.
ات. 🙂
جونگکوک. اینجوری لبخند نزن، باعث میشه قلبم آب شه.
ات. خیلی دوستت دارم.
جونگکوک. هوم چقدر خوبه که یک جوجه سخنگوی ناز دارم... من دوستت دارم.
ات. بی شخصیت. دارم تلاش میکنم احساساتی بکنم اینجا رو بعد تومثل یه رادیو خراب همش میگی جوجه.
جونگکوک. دوباره داری همون جوجه زشت خودم میشی
ات. من اصلا زشت نیستم.
جونگکوک. ولی جوجه زشت منی.
ات با اخم نگاه میکرد جونگکوک اخم لارا را بوسید و لبهای برآمده لارا را یک بوسه سریع زد.
- ۱.۳k
- ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط