پارت ۱۰۰
پارت ۱۰۰
ددی_شوگره_اجباریه من
یهو مرده پرید و سانامیو گرفت
@ ج..جلو نیا...دارم میگم جلو نیا وگرنه دختره رو میکشم!
سانامی:: جیمییین ا..ارباب خواهش میکنم...ب..بچمو نجات بده میترسم چیزیش شده باشه...خودم مهم نیستم
جیمین:: چقد میخای هوم؟!
@ جون تورو میخواد صگول
جیمین:: آها...
@ جلو نیا وگرنه میکشمش لعنتی نیا
جیمین وایساد و چیزی نگفت...
@ برو کنار...بااین خارج میشم
جیمین:: ن جون این دختره واسم مهمه ن جونه تو،هرکاری میخای بکن...اما قسم میخورم زنده بیرون نمیری!
@ هه...بدبخت تو ب زنتم رهم نمیکنی
سانامی:: ا.. ارباااابببببب
صدای شلیک اومد...
سانامی با وحشت ب اطرافش خیره شد
ک دید یه جنازه افتاد جفتش
سانامی:: جییییغغغغغغغ اون مردهههه
شیومین:: دخلشو آوردم حح😏
یهو سانامی افتاد زمین
جیمین:: میبرمش بیمارستان تو اینجارو اوکی کن
شیومین:: چشم
جیمین براید استایل سانامیو بغل کرد و برد گذاشتش تو ماشین
زود سوار شد و سمت بیمارستان راه افتاد
سانامی:: عااایییی د..درد د..دارم
جیمین:: به همین دیکم ک مادرت کرد
سانامی:: اگه بچه چیزی شده باشه حقق..حق نمیبخشمت!
جیمین دیگه چیزی نگفت تا رسیدن
زودی بردش داخل ک دید باز چشاش بستس...
......................................................................
جیمین:: خب؟! چطوره؟!
دکتر:: خانم خوبه...ولی بچش سقد شد...متاسفم،حداقلش خوبه ک زربه وارد شده ب شکمش طوری نبود ک دیگه نتونه باردار بشه
جیمین چشاشو رو هم فشورد
هوفی کشید و بغضی ک تو گلوش سنگینی میکردو درک نمیکرد...
رفت سمت اتاقی ک سانامی توش بستری بود
دید نشسته رو تخت
سانامی چشمش افتاد رو جیمین...
سانامی:: ج..جیمین..ب..بچم چیشد؟؟؟!!!
جیمین نزدیک تر رفت و ب چشمای بیگناهش نگاه کرد...
سانامی:: بهم بگو تنها دلخوشیم چیشد؟!
جیمین:: سقد...
سانامی تو شوکه بود انگار زبونش بند اومد ک یهو...
سانامی:: جججییییغغغغغغغ نههههههههههه داری مثل یه صگ دروغ میگیییی حققق..حقق بهم بگو...آه بهم بگو ک بچم نمرده،تنها دلیلی بود ک بخاطرش خندم فیک نبود..م..میخواستم اونو طوری بزرگ کنم ک مثل من بدبخت و مثل تو پست و سنگدل نشههه..بچمو بهم برگردونننن حقق..حققق من بچمو میخاااام
بلاخره اشک جیمینم دراومد
نزدیک سانامی رفت و دستاشو گرفت
سانامی دستاشو پس زد و جیغی بلند کشید
سانامی:: ولم کننننننن این همه عذابم دادی کاری کردی زجه بکشم بس نبود پسته کثیییف؟؟؟!!! بچمو میخام من دوباره بیکس شدم من...
جیمین سیلی ب گوشش زد
و دادش بلند شد...
جیمین:: د بس کن ...بسه لعنتی خفه شو فقط دهنتو ببند میدونم زخم خورده ای درد دیده ای همه دردارو چشیدی بدبختی امیدی به زندگی نداشتی تا این اومد و ازت گرفته شد
میدونم همش تقصیر من بود میدونم پست فطرتم
دهنتو فقط الان ببند بیشتر از این بهم فشار عصبی وارد نکن
اگه جسم تو تحمل درد نداره روان منم تحمل درد نداره
همچی درست میشه بازم میتونیم بچه دار بشیم بهت قول میدم!
⭕️⭕️⭕️پایان⭕️⭕️⭕️فصل⭕️⭕️⭕️اول⭕️⭕️⭕️
ادامه داره...
ددی_شوگره_اجباریه من
یهو مرده پرید و سانامیو گرفت
@ ج..جلو نیا...دارم میگم جلو نیا وگرنه دختره رو میکشم!
سانامی:: جیمییین ا..ارباب خواهش میکنم...ب..بچمو نجات بده میترسم چیزیش شده باشه...خودم مهم نیستم
جیمین:: چقد میخای هوم؟!
@ جون تورو میخواد صگول
جیمین:: آها...
@ جلو نیا وگرنه میکشمش لعنتی نیا
جیمین وایساد و چیزی نگفت...
@ برو کنار...بااین خارج میشم
جیمین:: ن جون این دختره واسم مهمه ن جونه تو،هرکاری میخای بکن...اما قسم میخورم زنده بیرون نمیری!
@ هه...بدبخت تو ب زنتم رهم نمیکنی
سانامی:: ا.. ارباااابببببب
صدای شلیک اومد...
سانامی با وحشت ب اطرافش خیره شد
ک دید یه جنازه افتاد جفتش
سانامی:: جییییغغغغغغغ اون مردهههه
شیومین:: دخلشو آوردم حح😏
یهو سانامی افتاد زمین
جیمین:: میبرمش بیمارستان تو اینجارو اوکی کن
شیومین:: چشم
جیمین براید استایل سانامیو بغل کرد و برد گذاشتش تو ماشین
زود سوار شد و سمت بیمارستان راه افتاد
سانامی:: عااایییی د..درد د..دارم
جیمین:: به همین دیکم ک مادرت کرد
سانامی:: اگه بچه چیزی شده باشه حقق..حق نمیبخشمت!
جیمین دیگه چیزی نگفت تا رسیدن
زودی بردش داخل ک دید باز چشاش بستس...
......................................................................
جیمین:: خب؟! چطوره؟!
دکتر:: خانم خوبه...ولی بچش سقد شد...متاسفم،حداقلش خوبه ک زربه وارد شده ب شکمش طوری نبود ک دیگه نتونه باردار بشه
جیمین چشاشو رو هم فشورد
هوفی کشید و بغضی ک تو گلوش سنگینی میکردو درک نمیکرد...
رفت سمت اتاقی ک سانامی توش بستری بود
دید نشسته رو تخت
سانامی چشمش افتاد رو جیمین...
سانامی:: ج..جیمین..ب..بچم چیشد؟؟؟!!!
جیمین نزدیک تر رفت و ب چشمای بیگناهش نگاه کرد...
سانامی:: بهم بگو تنها دلخوشیم چیشد؟!
جیمین:: سقد...
سانامی تو شوکه بود انگار زبونش بند اومد ک یهو...
سانامی:: جججییییغغغغغغغ نههههههههههه داری مثل یه صگ دروغ میگیییی حققق..حقق بهم بگو...آه بهم بگو ک بچم نمرده،تنها دلیلی بود ک بخاطرش خندم فیک نبود..م..میخواستم اونو طوری بزرگ کنم ک مثل من بدبخت و مثل تو پست و سنگدل نشههه..بچمو بهم برگردونننن حقق..حققق من بچمو میخاااام
بلاخره اشک جیمینم دراومد
نزدیک سانامی رفت و دستاشو گرفت
سانامی دستاشو پس زد و جیغی بلند کشید
سانامی:: ولم کننننننن این همه عذابم دادی کاری کردی زجه بکشم بس نبود پسته کثیییف؟؟؟!!! بچمو میخام من دوباره بیکس شدم من...
جیمین سیلی ب گوشش زد
و دادش بلند شد...
جیمین:: د بس کن ...بسه لعنتی خفه شو فقط دهنتو ببند میدونم زخم خورده ای درد دیده ای همه دردارو چشیدی بدبختی امیدی به زندگی نداشتی تا این اومد و ازت گرفته شد
میدونم همش تقصیر من بود میدونم پست فطرتم
دهنتو فقط الان ببند بیشتر از این بهم فشار عصبی وارد نکن
اگه جسم تو تحمل درد نداره روان منم تحمل درد نداره
همچی درست میشه بازم میتونیم بچه دار بشیم بهت قول میدم!
⭕️⭕️⭕️پایان⭕️⭕️⭕️فصل⭕️⭕️⭕️اول⭕️⭕️⭕️
ادامه داره...
۴۱.۴k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.