پارت ۹۹
پارت ۹۹
ددی_شوگره_اجباریه من
شیومین:: ارباب اون همیشه گوه میخوره دستاتونو ب خونش آلوده نکنین اصن ارزششو نداره
جیمین:: خفه
..............................................................
سانامی:: منم میااااممم
سانو:: ارباب پارمون میکنه تو بمون خب بیرون خرید دارم و باید برم پیش دوستم،عاجومام نیست
سانامی:: بااااش
سانو:: بابای
سانو رفت بیرون سانامی هم تو خونه تنها موند
بلاخره از اتاق زد بیرون و رفت نشست رو کاناپه و تلویزیونو روشن کرد...
سانامی:: واو،انیمه
پرش زمانی
ساعت ۷
...............................................................
جیمین همینجوری ک اصلحه رو سمت جیهان گرفته بود عربده میکشید
جیمین:: کثافته حرومزاده تو مادرمو هرزه خودت کرده بودی،وقتی جلوی چشام تو بچگی مادرم ب بابام خیانت کرد قسم خوردم روزی دوتاتونو بکشم،مامانم خودش رفت ب درک...
حالا نوبت توئه
جیهان:: ب..ببین گذشته ها گذشته،مادرت خودش منو مجبور کرد برم باش...بهتره دست برداری
جیمین:: خفه شو فقط خفه شووووو
شیومین:: خیلی خب ارباب کارو تموم کنین،بعد این همه سال بهش رسیدین
جیهان:: باشه منو بکش...اما قبلش! قبلش باید بدونی ک اون زن پنهانیت میمیره...
جیمین:: چی!؟
شیومین:: از کدوم زن حرف میزنی هیزه بدبخت😂
جیهان:: سانامی خیلی وقته ک ازش خبر داریم اون موقع ک تو بیمارستان یکی از پرستارا خاست بکششو من فرستادم...عموی اون قاتل پدر مادرت بوده😏پدرت ب درک من میخواستم انتقام مادرت یجی رو ازش بگیرم...پدرشو خیلی وقته فرستادم ب درک!
جیمین:: دروغ میگی مثل صگ دروغ میگیییی(باعربده)
جیهان:: پدر مادرت تو حادثه هواپیما نمردن اونا قبل اومدن ب فرودگاه کشته شدن...دلیلشو نمیدونم اما همش کار عموی همین دخترس...مادرشم عموش کشت ، پارک جیمین کل حقیقت مخفی زندگیت همینه...این گوشیو ببین،مال دوران جوونیم بود هنوزم دارمش!میدونی چرا؟! چون وویس مادرت توشه!
جیهان وویسو باز کرد و صدای ضبط شده مادر جیمینو پخش کرد...
یجی:: جیهان دارم با کانگ میام کره ب محضی ک رسیدیم کاری ک بایدو انجام میدیم بلاخره از شر کانگ خلاص میشیم،،،زن خدمتکارمون جیمینه بدبختو بزرگ میکنه هیچی مهم نیست جز منو تو...اما باید بگم ک تحت تعقیب هستیم و کیم هیون دنبالمونه دلیلشو میگم بعد بهت
اون سعی کشتنمونو داره..و خدافظ...
جیمین بدون مکث با تیر زد و کشتش...
جیمین:: جنازه حرومشو با مدارک دستشو بنداز تو دریا...
شیومین:: چشم
جیمین:: س..سانامی!
جیمین زود رفت سوار ماشین شد ک بره سمت عمارت
خیلی واسش دردناک بود ک مادرش همچین هیولایی بود طوری ک نقشه قتل پدرشم با جیهان کشیده بود...
الان قاتل پدر مادرش عموی سانامیه
کاری نداشت ک دوتاشون رفتن ب درک...ولی دلش واسه خودش و پدرش میسوخت چون میدونست دلیل ب آتیش کشیده شدن زندگیشون و همه اتفاقاتی ک الان هیچکس ازشون خبری نداره مادرش بوده!
کلی هم نگران سانامی بود
قصد داشت بعد بدنیا اومدن بچه سانامیو ب پدرش برگردونه و زندگیشونو اوکی کنه ولی پدرشم کشته شده...
................................................................
@ آخی جنده کوچولو...دردت گرفته؟!
سانامی:: حقق..حق و..ولم کننننن عااییی موهااام... جیمینننن
@ جیمین چ گوهیه
سانامی:: حرف مفت نزن کثافتتتت
@ گنده تر از دهنت حرف نزن،فقط منتظر دستورم ک بفرستمت ب درک
مرده انداختش زمین و دورش میچرخید
ک سانامی پا شد و وایساد
@ خیلی خوردنی هستی...میخام امتحانت کنم!
سانامی:: کم گوه بخور بعد گرسنه میمونی بی صاحاب حرومزاده کثیف
@ چ گوهی خوردییی؟؟؟؟!!!!
مرده رفت سمتش و با لگد کوبوند تو شکمش...
جیغش بلند شد و ناله میکرد
@ آخی از گوشه لب و دماغتم خون میرهاااا
سانامی:: عععمممممم اههههههههههه ج..جیمیییینننننننن
@ جیمین رفته ب درک اوخی شرمنده اون تالان حتما مرده!
جیمین:: پس چطوریه ک من اینجام؟!
یهو...
ددی_شوگره_اجباریه من
شیومین:: ارباب اون همیشه گوه میخوره دستاتونو ب خونش آلوده نکنین اصن ارزششو نداره
جیمین:: خفه
..............................................................
سانامی:: منم میااااممم
سانو:: ارباب پارمون میکنه تو بمون خب بیرون خرید دارم و باید برم پیش دوستم،عاجومام نیست
سانامی:: بااااش
سانو:: بابای
سانو رفت بیرون سانامی هم تو خونه تنها موند
بلاخره از اتاق زد بیرون و رفت نشست رو کاناپه و تلویزیونو روشن کرد...
سانامی:: واو،انیمه
پرش زمانی
ساعت ۷
...............................................................
جیمین همینجوری ک اصلحه رو سمت جیهان گرفته بود عربده میکشید
جیمین:: کثافته حرومزاده تو مادرمو هرزه خودت کرده بودی،وقتی جلوی چشام تو بچگی مادرم ب بابام خیانت کرد قسم خوردم روزی دوتاتونو بکشم،مامانم خودش رفت ب درک...
حالا نوبت توئه
جیهان:: ب..ببین گذشته ها گذشته،مادرت خودش منو مجبور کرد برم باش...بهتره دست برداری
جیمین:: خفه شو فقط خفه شووووو
شیومین:: خیلی خب ارباب کارو تموم کنین،بعد این همه سال بهش رسیدین
جیهان:: باشه منو بکش...اما قبلش! قبلش باید بدونی ک اون زن پنهانیت میمیره...
جیمین:: چی!؟
شیومین:: از کدوم زن حرف میزنی هیزه بدبخت😂
جیهان:: سانامی خیلی وقته ک ازش خبر داریم اون موقع ک تو بیمارستان یکی از پرستارا خاست بکششو من فرستادم...عموی اون قاتل پدر مادرت بوده😏پدرت ب درک من میخواستم انتقام مادرت یجی رو ازش بگیرم...پدرشو خیلی وقته فرستادم ب درک!
جیمین:: دروغ میگی مثل صگ دروغ میگیییی(باعربده)
جیهان:: پدر مادرت تو حادثه هواپیما نمردن اونا قبل اومدن ب فرودگاه کشته شدن...دلیلشو نمیدونم اما همش کار عموی همین دخترس...مادرشم عموش کشت ، پارک جیمین کل حقیقت مخفی زندگیت همینه...این گوشیو ببین،مال دوران جوونیم بود هنوزم دارمش!میدونی چرا؟! چون وویس مادرت توشه!
جیهان وویسو باز کرد و صدای ضبط شده مادر جیمینو پخش کرد...
یجی:: جیهان دارم با کانگ میام کره ب محضی ک رسیدیم کاری ک بایدو انجام میدیم بلاخره از شر کانگ خلاص میشیم،،،زن خدمتکارمون جیمینه بدبختو بزرگ میکنه هیچی مهم نیست جز منو تو...اما باید بگم ک تحت تعقیب هستیم و کیم هیون دنبالمونه دلیلشو میگم بعد بهت
اون سعی کشتنمونو داره..و خدافظ...
جیمین بدون مکث با تیر زد و کشتش...
جیمین:: جنازه حرومشو با مدارک دستشو بنداز تو دریا...
شیومین:: چشم
جیمین:: س..سانامی!
جیمین زود رفت سوار ماشین شد ک بره سمت عمارت
خیلی واسش دردناک بود ک مادرش همچین هیولایی بود طوری ک نقشه قتل پدرشم با جیهان کشیده بود...
الان قاتل پدر مادرش عموی سانامیه
کاری نداشت ک دوتاشون رفتن ب درک...ولی دلش واسه خودش و پدرش میسوخت چون میدونست دلیل ب آتیش کشیده شدن زندگیشون و همه اتفاقاتی ک الان هیچکس ازشون خبری نداره مادرش بوده!
کلی هم نگران سانامی بود
قصد داشت بعد بدنیا اومدن بچه سانامیو ب پدرش برگردونه و زندگیشونو اوکی کنه ولی پدرشم کشته شده...
................................................................
@ آخی جنده کوچولو...دردت گرفته؟!
سانامی:: حقق..حق و..ولم کننننن عااییی موهااام... جیمینننن
@ جیمین چ گوهیه
سانامی:: حرف مفت نزن کثافتتتت
@ گنده تر از دهنت حرف نزن،فقط منتظر دستورم ک بفرستمت ب درک
مرده انداختش زمین و دورش میچرخید
ک سانامی پا شد و وایساد
@ خیلی خوردنی هستی...میخام امتحانت کنم!
سانامی:: کم گوه بخور بعد گرسنه میمونی بی صاحاب حرومزاده کثیف
@ چ گوهی خوردییی؟؟؟؟!!!!
مرده رفت سمتش و با لگد کوبوند تو شکمش...
جیغش بلند شد و ناله میکرد
@ آخی از گوشه لب و دماغتم خون میرهاااا
سانامی:: عععمممممم اههههههههههه ج..جیمیییینننننننن
@ جیمین رفته ب درک اوخی شرمنده اون تالان حتما مرده!
جیمین:: پس چطوریه ک من اینجام؟!
یهو...
۴۱.۲k
۲۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.