علامت یونا ؛
علامت یونا ؛
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت ¹⁷
................
که یهو چیزی که ازش فرار میکردم جلوم سبز شد کای گفت کار داره و سریع رفت ای خده بگم چیکارت کنه خوب برگردیم به موضوع اصلی
؛؛ کاری داشتین
_ بله
؛؛ .... خوب؟ گوش میکنم
_ خوب وقتی من رفتم اتاقم بیا و اون پرونده هارو بیار اتاقم و برو مدل هارو برایه عکاسی اماده کن و بعدش خانم مین یه سری برگه داره میبری کپی میکنی و میاری اتاقم همین
؛؛ ال ... العان همه اینکارارو باید انجام بدم؟
_ اره
؛؛ الاننن یعنی همین که رفتم سرمیزم؟
_ خیلی واضح گفتم که اره
و بعدش رفت داری انتقام میگیری یا چیییی بزار غذا بره پایین بعد منو به رگبار ببند والا بخدا همینجور راه میرفتم و غرغر میکردم .... رفت تو اتاقش و منم یه عالمه پرونده بردم اتاقش و بدوبدو رفتم پیش مدلا چقدر بامزه بودن و خوشگل .... من تمام شدم دارم از خستگی میمیرم چرا اینقدر غر میزنن اصلاهم بامزه نیستن خیلی رو مخن ایش
هوفففف ...... شب شده بود همه رفته بودن من داشتم عکس هایه مدلا رو میزاشتم تو پوشه ها ضاهر زیبا اما اخلاق افتضاحی دارن .......... تموم شد ساعت چنده؟
واتتتتت ساعت ۱ و نیمههه چه خبرههه ... سریع وسایلو مرتب کردم و پاشدم بدو رفتم بیرون شرکت همه جاتاریک و خلوط ... لعنتی
داشتم تو کوچه پس کوچه ها راه میرفتم که یه صدایی اومد کی این وقت شب بیرون میاد جز منه خنگ بازم اون صدا اومد نکنه قاتل باشه نه نه صدایه زنه رفتم نزدیک تر که صدایه جیغش اومد سه متر پریدم بالا چیشده؟ واسا
ببینم هیچی پیدا نبود یکم دیگه خم شدم که یهو یه دست اومد جلو دهنم و ....
لایک کنیدد نظر بدین 😐🍃
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت ¹⁷
................
که یهو چیزی که ازش فرار میکردم جلوم سبز شد کای گفت کار داره و سریع رفت ای خده بگم چیکارت کنه خوب برگردیم به موضوع اصلی
؛؛ کاری داشتین
_ بله
؛؛ .... خوب؟ گوش میکنم
_ خوب وقتی من رفتم اتاقم بیا و اون پرونده هارو بیار اتاقم و برو مدل هارو برایه عکاسی اماده کن و بعدش خانم مین یه سری برگه داره میبری کپی میکنی و میاری اتاقم همین
؛؛ ال ... العان همه اینکارارو باید انجام بدم؟
_ اره
؛؛ الاننن یعنی همین که رفتم سرمیزم؟
_ خیلی واضح گفتم که اره
و بعدش رفت داری انتقام میگیری یا چیییی بزار غذا بره پایین بعد منو به رگبار ببند والا بخدا همینجور راه میرفتم و غرغر میکردم .... رفت تو اتاقش و منم یه عالمه پرونده بردم اتاقش و بدوبدو رفتم پیش مدلا چقدر بامزه بودن و خوشگل .... من تمام شدم دارم از خستگی میمیرم چرا اینقدر غر میزنن اصلاهم بامزه نیستن خیلی رو مخن ایش
هوفففف ...... شب شده بود همه رفته بودن من داشتم عکس هایه مدلا رو میزاشتم تو پوشه ها ضاهر زیبا اما اخلاق افتضاحی دارن .......... تموم شد ساعت چنده؟
واتتتتت ساعت ۱ و نیمههه چه خبرههه ... سریع وسایلو مرتب کردم و پاشدم بدو رفتم بیرون شرکت همه جاتاریک و خلوط ... لعنتی
داشتم تو کوچه پس کوچه ها راه میرفتم که یه صدایی اومد کی این وقت شب بیرون میاد جز منه خنگ بازم اون صدا اومد نکنه قاتل باشه نه نه صدایه زنه رفتم نزدیک تر که صدایه جیغش اومد سه متر پریدم بالا چیشده؟ واسا
ببینم هیچی پیدا نبود یکم دیگه خم شدم که یهو یه دست اومد جلو دهنم و ....
لایک کنیدد نظر بدین 😐🍃
۱۰.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.