علامت یونا ؛
علامت یونا ؛
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت ¹⁶
................
لباسمو عوض کردم و مسواک زدم و خوابیدم
/ ۶ صبح \
با خواب الودگی بیدار شدم و دوش گرفتم و یه دستی به صورتم کشیدم لباس پوشیدم و رفتم صبحانه بخورم نشستم داشتم صبحانه میخوردم که رفتن تو فکر دیشب
اون لحظه که گف عطرت خوش بوعه اصلا از ذهنم بیرون نمیره هروقت یاد حرفش میوفتم نفسم بند میاد چمه من؟
ولش حالا صبحانه رو سریع خوردم و رفتم سرکار هنوزم خوابم میومد البته طبیعیه چون ساعت ۳ صب خوابیدم !
نشستم پشت میز و یه سری کارارو کامل کردم وسط کار بود که دیگه چیزی ندیدم
^ اهای .... اهای دختره
؛؛ اوم
^ بلند شو بابا سرکاریمااا
؛؛ بزار بخوابم
_ چیشده چرا خانم پارک خوابن
^ رئیس صداش میزنم ولی بلند نمیشن
_ پس اینکارو میکنیم
یه سری کتابو ورداشت و کوبید رو میز و من سیخ نشستم
؛؛ وایی ... ببخشیدا داشتم سکته میکردم
_ محل کار جایه خواب نیست خانم پارک
؛؛ تو محل کارم با کارمندا از این رفتارا نمیکنن سکتشون نمیدن اقایه جونگکوک !
^ یاااا بسه دیگه ببخشید رئیس شما بفرمایید من حلش میکنم
؛؛ ایششش
^ دختر حالت خوشه این چه حرفی بود زدی
؛؛ یااا .. به من چه به جه جرعتی منو اونجوری از خواب بیدار کرد هاا؟ اگه سکته میکردم چی؟ اگه سرم میخورد به لبه میز و بعد ضربه مغزی میشدم چی ؟ اگه ....
^ وایی بسه دختر نفس بگیر ....... حالا بیا این ابو بخور سرحال بیایی
باز خوبه کای هست پیشم وقتی عصبانیم ارومم کنه تلافی میکنم اصن کی خوابم برد یکم با کای گفتیم و خندیدیم بعد رفتیم سراغ کارامون ................. وقت ناهار بود بلند شدم خواستم برم که کای رو دیدم برام دس تکون داد رفتم پیشش و باهم رفتیم رستوران واسه غذا
^ چی میخوری
؛؛ هرچی خودت میخوری
^ اوکی
سفارش هارو دادیم و یکم حرف زدیم که جونگکوک رو با یه دختر دیدم یکم قاطی کردم ولی خوب به من چه
^ عه یونا اونجارو رئیسه
؛؛ اوهوم ... به من چه
^ خدایی خیلی ضدحالی
؛؛ اومم به من چه خوب واکنشم خیلی نرمال بود
^ یعنی نمیدونی دختره کیه؟
؛؛ علم غیب ندارم که بدونم
^ باتوام نمیشه حرف زدا .... بگیم بیان سر میز ما؟
؛؛ اگه اینکارو کنی این چنگالمو ببین فرو میکنم وسط چشت درش میارم
^ وحشی ... اینکارارو از کی یادمیگیری
خلاصه غذامونو خوردیم و رفتیم شرکت کارا طول کشید ولی تموم شد خواستم برم بیرون از در که یهو ....
علامت جونگکوک _
علامت بقیه "
علامت کای ^
علامت یونهی &
پارت ¹⁶
................
لباسمو عوض کردم و مسواک زدم و خوابیدم
/ ۶ صبح \
با خواب الودگی بیدار شدم و دوش گرفتم و یه دستی به صورتم کشیدم لباس پوشیدم و رفتم صبحانه بخورم نشستم داشتم صبحانه میخوردم که رفتن تو فکر دیشب
اون لحظه که گف عطرت خوش بوعه اصلا از ذهنم بیرون نمیره هروقت یاد حرفش میوفتم نفسم بند میاد چمه من؟
ولش حالا صبحانه رو سریع خوردم و رفتم سرکار هنوزم خوابم میومد البته طبیعیه چون ساعت ۳ صب خوابیدم !
نشستم پشت میز و یه سری کارارو کامل کردم وسط کار بود که دیگه چیزی ندیدم
^ اهای .... اهای دختره
؛؛ اوم
^ بلند شو بابا سرکاریمااا
؛؛ بزار بخوابم
_ چیشده چرا خانم پارک خوابن
^ رئیس صداش میزنم ولی بلند نمیشن
_ پس اینکارو میکنیم
یه سری کتابو ورداشت و کوبید رو میز و من سیخ نشستم
؛؛ وایی ... ببخشیدا داشتم سکته میکردم
_ محل کار جایه خواب نیست خانم پارک
؛؛ تو محل کارم با کارمندا از این رفتارا نمیکنن سکتشون نمیدن اقایه جونگکوک !
^ یاااا بسه دیگه ببخشید رئیس شما بفرمایید من حلش میکنم
؛؛ ایششش
^ دختر حالت خوشه این چه حرفی بود زدی
؛؛ یااا .. به من چه به جه جرعتی منو اونجوری از خواب بیدار کرد هاا؟ اگه سکته میکردم چی؟ اگه سرم میخورد به لبه میز و بعد ضربه مغزی میشدم چی ؟ اگه ....
^ وایی بسه دختر نفس بگیر ....... حالا بیا این ابو بخور سرحال بیایی
باز خوبه کای هست پیشم وقتی عصبانیم ارومم کنه تلافی میکنم اصن کی خوابم برد یکم با کای گفتیم و خندیدیم بعد رفتیم سراغ کارامون ................. وقت ناهار بود بلند شدم خواستم برم که کای رو دیدم برام دس تکون داد رفتم پیشش و باهم رفتیم رستوران واسه غذا
^ چی میخوری
؛؛ هرچی خودت میخوری
^ اوکی
سفارش هارو دادیم و یکم حرف زدیم که جونگکوک رو با یه دختر دیدم یکم قاطی کردم ولی خوب به من چه
^ عه یونا اونجارو رئیسه
؛؛ اوهوم ... به من چه
^ خدایی خیلی ضدحالی
؛؛ اومم به من چه خوب واکنشم خیلی نرمال بود
^ یعنی نمیدونی دختره کیه؟
؛؛ علم غیب ندارم که بدونم
^ باتوام نمیشه حرف زدا .... بگیم بیان سر میز ما؟
؛؛ اگه اینکارو کنی این چنگالمو ببین فرو میکنم وسط چشت درش میارم
^ وحشی ... اینکارارو از کی یادمیگیری
خلاصه غذامونو خوردیم و رفتیم شرکت کارا طول کشید ولی تموم شد خواستم برم بیرون از در که یهو ....
۹.۷k
۱۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.