پارتلرد من

پارت۴...لرد من🥀
بسم ا..الرحمن الرحیم


_مامااااااااا
+چیه یانی چی شده؟
_مامااااااااا
+چیه چی شدهههههه
_مامااااا میخوام برم آکادمی جیغ
+ببند مثله خر نجیب شدی بده ببینم

بعد از مطالعه مقاله ماما سرشو بلند کرد و گفت
+به پاپات بگو نظر اصلی اون باید بده
_مامااا عاشقتم
+برو اونور ای ای تفیم کردی
_من برم پیشه پاپا

با سرعت دوییدم سمت اتاق کار پاپا با چند تقه به در با اجازه ورود وارد شدم و سلام کرد.
_پاپا میخواسم ازتون اجازه بگیرم.
+به چه دلیل
_آکادمی شیرستاره بازگشا شده و همه‌ی اشراف از هر شهر و روستا به آکادمی میرن واسه آیندم خوبه میتونم واسه شهرم افتخار بیارم نظرتون چیه؟

بعد از کمی فکر و خاروندن چونش سرشو تکون داد و این یعنی جیغغغ قراره برم آکادمی .
با ادای احترام به پاپا از اتاق کارش بیرون رفتم وبا سرعت از پله ها پایین اومدم و به سمت اسبم روونه شدم .
با سوار شدن رو اسب افسارو کشیدم .

*چاپخونه شهر آردان*

بلوت همینجا باش برمیگردم باشه افرین اسب خوب.
با قدمای محکم وارد چاپخونه شدم.
با ورودم خانوم الن از جاش پاشود و تعظیم کوتاهی کرد .
با علامتم نشست.
+بانو چطور میتونم کمکتون کنم؟
_میخواسم برای ثبت نام در اکادمی شیر ستاره اقدام کنم.
+بله همین الان انجام میدم.

با اوردن برگه ها و اسناد لازم برای ثبت نام همرو نکته به نکته پر میکردم و در اخر مهره عمارت رو بر روی کاغذ پیاده کردم.

+بانو موفق باشید.
_ممنون خانوم الن بدرود

با رسیدن به بلوت سوارش شدم و افسار رو بدست گرفتم و به سمت عمارت تاختم.

با ورود به عمارت همه کارکنان منتظر تایید من بودن که با سر تایید کردم .

اونا اظهار خوشحالی میکردن برای من.

با دیدن ماما و پاپا رفتم سمتشون و تعظیم کوتاهی کردم و سلام کردم.

_ماما پاپا ممنون از اینکه گذاشتید برای ثبت نام در اکادمی شیرستاره.
+یانا مراقب خودت و سلامتیت باش زمان طولانی قراره از ما جدا بشی و برای موفقیت و افتخار شهرت تلاش کن همه بهت ایمان داریم.

+یانی مراقب غذاهایی که اونجا میخوری باش دوست ندارم دختر خلم خل تر بشه و اینکه خیلی دوست دارم.

_ماما پاپا ممنون ازتون ......

ادامه دارد...

#خاص
دیدگاه ها (۱)

__زخم خوردیم:)_چاقو کشیدیم:) #عکس_نوشته #خاص

___هم وطن اعلام یاری کن😹👋🥀

پارت۳..لردمن🥀بسم ا..الرحمن الرحیمبا احساس سردرد عمیق چشمام ب...

پارت۲...لرد من🥀بسم ا..الرحمن الرحیمبا جون گرفتن قدمام به سمت...

رمان{ برادر ناتنی } پارت ۲۴

رمان { برادر ناتنی } پارت ۱۵

پارت ۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط