پارتلرد من

پارت۲...لرد من🥀
بسم ا..الرحمن الرحیم


با جون گرفتن قدمام به سمت تنها جایی که از بچگی با کارل بازی میکردم دوییدم .
و اشکام از هم سبقط میگرفتن .
روزی که من افتادم داخل دریاچه و کارل من رو نجات داد از جلوی چشمام نمیرن.

*خاطرات یانا*

_کارل ببین چه خوشگله ماهیه.
+یانا میخوای برات بگیرمش؟
_اره اره میخوامش خوشگله
+یانا قرمزه یا آبیه؟؟
_آبیه خوشگله مثله اسمونه.
+باشه هرچی یانا خانوم بگه.
_مخسرم نچن دیگه کارل قهر میکنما
با خنده کارل:باشه باشه
_کارل اون چیه ؟
+اون یه ستارس بهش میگن ستاره شمالی میگن اگه نتونستی روزی چیزی که میخوای رو پیدا کنی اگه ارزویی کنی براورده میکنه.
_واقعاااا چه خوجله میخوامش اونووو
+از دست تو اون نمیتونم بگیرم که برات .

با قدمای کوچولو به سمت جلو قدم برداشت و به سمت ستاره نزدیک تر شد .
پاش رو بلند کرد تا ستاررو بگیره .

+یانا مراقب باشششش

تالاپ .

_کمک کمک...ک ک...ن ک.ارل

ادامه دارد....
#خاص
دیدگاه ها (۱)

پارت۳..لردمن🥀بسم ا..الرحمن الرحیمبا احساس سردرد عمیق چشمام ب...

پارت۴...لرد من🥀بسم ا..الرحمن الرحیم_مامااااااااا+چیه یانی چی...

پارت ۱....لرد من🥀بسم ا..الرحمن الرحیم_یانا بدو دختر کارل برگ...

کامنت 😻 🎈

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۹

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط