بنفش من
Part13
+واییی...
÷چته دختر
+تهیونگ کجاست... تی کی هستی اصلا
÷من جیمینم و اینکه تو ازین به بعد اینجا زندگی میکنی
+تهیونگ کجاست؟
÷اون دیگه نمیاد
+چرااا
÷من نمیدونم... من چند روزی، عمارت نیستم کاری داشتی از آجوما بپرس خدا نگه دار
+یعنی چه... رفتم سمت آشپز خونه یه لیوان اب خوردم که زن مسنی اومد پیشم
*سلام دخترم
+سلام شما؟
*میتونی آجوما صدام کنی و هرچی خاستی در خدمتم
+آها ممنون.. من دیگه میرم.. وایسا....
آجوما
*بله دخترم
+اتاق ارباب کجاست؟
*طبقه ی بالا ته راهرو
+ممنون... بدو بدو رفتم چون فضولیم گل کرده ینی چی که تهیونگ نمیخاد منو ببینه درو باز کردم همه جا رو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم که یه عکس بچگی پیدا کردم چقدر شبیه تهیونگه...
هعی دلم براش تنگ شده رفتم سمت اتاقم عکسم برداشتم و خوابیدم.....
سه روز بعد...
روای جیمین
÷بلاخره ماموریت مزخرفمون تموم شد وارد عمارت شدم که آجوما جلوم ظاهر شد
*ارباب....
÷بله
*ات کله شق بازی در میاره سه روزه نه غذا خورده و نه از اتاق اومده بیرون درم باز نمیکنه
÷ینی چی بدو بدو رفتم سمت اتاق ات
سه روز قبل:
روای ات
+خیلی خب حالا که نمیزارید تهیونگ رو ببینم منم روش، خودمو دارم ساعت 2 شب رفتم سمت آشپرخونه کلی خوراکی برداشتم رفتم تو اتاق و درو قفل کردم ـ...
زمان حال:
روای جیمین
÷یواش در زدم.. ات..
دوباره در زدم... اتتت
+چی میخای
÷درو باز کن
+شرط داره.....
شرط پارت بعدی
30 لایک 25 کامنت
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🍓
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.