پلیس ابلیس ...
پلیس. ابلیس. part²
رفتم داخل اتاق آزمون و با هزار بدبختی داشتم امتحان و میدادم ، چون آزمون خیلی سخت بود و خلاصه امتحان رو دادم و اومدم بیرون و منتظر بودم که فرمانده نتیجه آزمون رو بده
سَروان : خب آزمون چابکی که خوب بود اما زورت کمه
+ چرا من که وزنه ۴۵ کیلویی رو بلند کردم ؟
سَروان : مشکل همینجاست دیگه ، باید بتونی وزنه ۷۰ یا ۷۵ کیلویی رو بلند کنی
+ یعنی تهیونگ رو بلند کنم ( تعجب )
سروان : تهیونگ کیه ؟
+ داداشمه که اونم ۷۵ کیلوعه
سروان : خب میتونی تو خونتون داداشت رو بلند کنی و ویدئوشو بفرستی
+ باشه مرسی خدافظ
« تهیونگ ویو »
دست به سینه بودم و به ماشینم تکیه داده بودم و هر دختری رد میشد غش میکرد از جذابیت من هههه ... همینجوری وایساده بودم که یهو ا.ت اومد و چسبید به کمرم ، جوری که صورتش دقیقا روبه روی عضوم بود
تهیونگ : وادفازززززز ( تعجب )
+ تکون نخور
تهیونگ : الان دقیقا داری چیکار میکنی
+ میخوام بلندت کنم
تهیونگ : هه جوجه تو میخوای منو بلند کنی ( پوزخند )
+ گفتن که باید بتونم ۷۵ کیلو رو بلند کنم و خب تو هم ۷۵ کیلویی دیگه
تهیونگ : فعلا بیا سوار شو بریم خونه ، همه دارن نگاه میکنن ( خنده )
+ باش بریم
کمر تهیونگ رو ول کردم و سوار ماشین شدم
رفتم داخل اتاق آزمون و با هزار بدبختی داشتم امتحان و میدادم ، چون آزمون خیلی سخت بود و خلاصه امتحان رو دادم و اومدم بیرون و منتظر بودم که فرمانده نتیجه آزمون رو بده
سَروان : خب آزمون چابکی که خوب بود اما زورت کمه
+ چرا من که وزنه ۴۵ کیلویی رو بلند کردم ؟
سَروان : مشکل همینجاست دیگه ، باید بتونی وزنه ۷۰ یا ۷۵ کیلویی رو بلند کنی
+ یعنی تهیونگ رو بلند کنم ( تعجب )
سروان : تهیونگ کیه ؟
+ داداشمه که اونم ۷۵ کیلوعه
سروان : خب میتونی تو خونتون داداشت رو بلند کنی و ویدئوشو بفرستی
+ باشه مرسی خدافظ
« تهیونگ ویو »
دست به سینه بودم و به ماشینم تکیه داده بودم و هر دختری رد میشد غش میکرد از جذابیت من هههه ... همینجوری وایساده بودم که یهو ا.ت اومد و چسبید به کمرم ، جوری که صورتش دقیقا روبه روی عضوم بود
تهیونگ : وادفازززززز ( تعجب )
+ تکون نخور
تهیونگ : الان دقیقا داری چیکار میکنی
+ میخوام بلندت کنم
تهیونگ : هه جوجه تو میخوای منو بلند کنی ( پوزخند )
+ گفتن که باید بتونم ۷۵ کیلو رو بلند کنم و خب تو هم ۷۵ کیلویی دیگه
تهیونگ : فعلا بیا سوار شو بریم خونه ، همه دارن نگاه میکنن ( خنده )
+ باش بریم
کمر تهیونگ رو ول کردم و سوار ماشین شدم
- ۱.۶k
- ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط