پلیس ابلیس part
پلیس. ابلیس. part³
سوار شدم و بعد از ۲۰ مین رسیدیم به عمارت و تهیونگ رفت تو اتاقش و منم چون خیلی گشنم بود رفتم سمت آشپزخونه و برای خودم رامیون درست کردم و خوردم ، اون موقع ساعت ۲ بود و رفتم که بخوابم چون خیلی آزمونم خسته کننده بود ، رفتم خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ۶ ، با دیدن ساعت پشمام مون خودم ریختم ، خلاصه پاشدم و رفتم حموم که صدای در شنیدم
تهیونگ : ا.ت یه لحظه در رو باز کن
+ چیکار. داری ؟
تهیونگ : یه کار مهم
+ وایسا اومدم بیرون بهم بگو دیگه
تهیونگ : خب تو یه دقیقه در رو باز کن (شاکی)
در رو باز کردم و سرم رو آوردم بیرون
تهیونگ : شب میای با دوستام بریم اتاق فرار ؟
+ یجوری رفتی رو مخم دلم میخواد اعدامت کنم خو یه دقیقه نمیتونی وایسی من از حموم بیام بیرون ، الان شامپو رو موهامه چشمام داره میسوزه
تهیونگ : خب تو آماده شدنت یه سال طول میکشه ، حالا میای ؟
+ باش تو برو
تهیونگ : باش ( رفت )
+ خدایا ای کاش یه زره از چهرش کم میکردی میدادی به عقلش هوفف
بعد از ۱۰ مین از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم و برای اینکه تو اتاق فرار راحت باشم به تیپ لش زدم و یه آرایش ملایم و ساده انجام دادن و رفتم تو سالن که دیدم تهیونگ با یه تیپ خفن و جذاب رو مبل نشسته
+ جاذاب شدی داداش ولی نمیخوای بری عروسی که
تهیونگ : اولن جذاب بودم تو کور بودی ، دومن تیپ های من همیشه اینجوریه
+ باز ازش تعریف کردیم ها
اینو گفتم و با چشم قره از کنار تهیونگ رد شدم و رفتم تو ماشین
تهیونگ : خودمونیما عجب جذبه ای داشت
آروم گفت و اونم رفت تو ماشین
• اسلاید ۲ لباس ا.ت •
• اسلاید ۳ لباس تهیونگ •
سوار شدم و بعد از ۲۰ مین رسیدیم به عمارت و تهیونگ رفت تو اتاقش و منم چون خیلی گشنم بود رفتم سمت آشپزخونه و برای خودم رامیون درست کردم و خوردم ، اون موقع ساعت ۲ بود و رفتم که بخوابم چون خیلی آزمونم خسته کننده بود ، رفتم خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ۶ ، با دیدن ساعت پشمام مون خودم ریختم ، خلاصه پاشدم و رفتم حموم که صدای در شنیدم
تهیونگ : ا.ت یه لحظه در رو باز کن
+ چیکار. داری ؟
تهیونگ : یه کار مهم
+ وایسا اومدم بیرون بهم بگو دیگه
تهیونگ : خب تو یه دقیقه در رو باز کن (شاکی)
در رو باز کردم و سرم رو آوردم بیرون
تهیونگ : شب میای با دوستام بریم اتاق فرار ؟
+ یجوری رفتی رو مخم دلم میخواد اعدامت کنم خو یه دقیقه نمیتونی وایسی من از حموم بیام بیرون ، الان شامپو رو موهامه چشمام داره میسوزه
تهیونگ : خب تو آماده شدنت یه سال طول میکشه ، حالا میای ؟
+ باش تو برو
تهیونگ : باش ( رفت )
+ خدایا ای کاش یه زره از چهرش کم میکردی میدادی به عقلش هوفف
بعد از ۱۰ مین از حموم اومدم بیرون و موهامو خشک کردم و برای اینکه تو اتاق فرار راحت باشم به تیپ لش زدم و یه آرایش ملایم و ساده انجام دادن و رفتم تو سالن که دیدم تهیونگ با یه تیپ خفن و جذاب رو مبل نشسته
+ جاذاب شدی داداش ولی نمیخوای بری عروسی که
تهیونگ : اولن جذاب بودم تو کور بودی ، دومن تیپ های من همیشه اینجوریه
+ باز ازش تعریف کردیم ها
اینو گفتم و با چشم قره از کنار تهیونگ رد شدم و رفتم تو ماشین
تهیونگ : خودمونیما عجب جذبه ای داشت
آروم گفت و اونم رفت تو ماشین
• اسلاید ۲ لباس ا.ت •
• اسلاید ۳ لباس تهیونگ •
- ۲.۵k
- ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط