شخصی برای اولین بار یک کلم دید

شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...!
اما وقتی به تهش رسید و برگ‌ها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ‌ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست ...
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم ...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
دیدگاه ها (۵)

چرا هر چقدر رژیم می‌گیرید لاغر نمی‌شوید؟🤔 کمبود خوابنیاشامید...

تست تشخیص قدرت بیناییچه عددی میبینید ؟

🔺 یکی از بیماری‌های خطرناک، مرضی بی‌صداست که هیچگونه علامتی ...

تغییر رنگ فلز تیتانیوم در ولتاژهای مختلف

#تلنگرانه شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند...اولین بار بود که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط