برده و ارباب خون آشام
برده و ارباب خون آشام
part . 3
ات ویو
کوک. همگی گوش کنید ، دیگه هیچ کس حق ندارد به این دختره کمک کنه یا بهش محبت کنه اگه بفهمم کسی بهش کمک کرده با من طرفه
بغضم گرفته بود ، چشمام پر اشک شده بود ، که یهو منو ول کرد و رو زمین پرتم کرد ، همه داشتم بهم میخندیدن و کم کم همه رفتن ، هنوز از جام بلند نشده بودم که از پشت کیسه سرم کشیدن و بردنم .
چشامو که باز کردم توی یه انباری بودم سارینا هم (یه دختر نیمه انسان و نیمه خون آشام که به کوک هم علاقه داره) جلوم وایساده بود
کوک ویو
تهیونگ. کوک
کوک. هوم
تهیونگ. اون دختره بود که دیروز باهاش درگیر شدی
کوک. هوم
تهیونگ. شنیدم سارینا اونو گرفته
کوک. آ خو به من چه
تهیونگ. میدونم اون تو رو یاد.. برای همین گفتم شاید بخوای بدونی ، خوب فعلا من رفتم
راست میگفت اون منو یاد.. نتونستم تحمل کنم ، بلند شدم به طرف انباری سارینا رفتم...
part . 3
ات ویو
کوک. همگی گوش کنید ، دیگه هیچ کس حق ندارد به این دختره کمک کنه یا بهش محبت کنه اگه بفهمم کسی بهش کمک کرده با من طرفه
بغضم گرفته بود ، چشمام پر اشک شده بود ، که یهو منو ول کرد و رو زمین پرتم کرد ، همه داشتم بهم میخندیدن و کم کم همه رفتن ، هنوز از جام بلند نشده بودم که از پشت کیسه سرم کشیدن و بردنم .
چشامو که باز کردم توی یه انباری بودم سارینا هم (یه دختر نیمه انسان و نیمه خون آشام که به کوک هم علاقه داره) جلوم وایساده بود
کوک ویو
تهیونگ. کوک
کوک. هوم
تهیونگ. اون دختره بود که دیروز باهاش درگیر شدی
کوک. هوم
تهیونگ. شنیدم سارینا اونو گرفته
کوک. آ خو به من چه
تهیونگ. میدونم اون تو رو یاد.. برای همین گفتم شاید بخوای بدونی ، خوب فعلا من رفتم
راست میگفت اون منو یاد.. نتونستم تحمل کنم ، بلند شدم به طرف انباری سارینا رفتم...
۳۶۹
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.