لمس تنت صبحی ست مه آلود ،
لمس تنت صبحی ست مه آلود ،
در گرگ و میش ِ احساسم
وقتی عطر تنت مشامم را می نوازد اعدام هوس واجب می شود شاید لبانت آیه ای نو باشد ،
در قنوت به قبله احساست حتی هم آغوشی ات معراجی است ، به بزرگی این شبهای بی تو
دلم نیلوفرانه بودن می خواهد
پیچشی در پیچش اندامت بگذار برای یکبار هم که شده ،
خیسی اندامت آب دهد ،
این حس جنون در کارزار ِ هوس را بگذار صدای نفسهای پر التهابت ، آتش بزند نفسهای شماره ام را
بگذار انگشتانم فرمانروایی کند ، وجب به وجب تن ِ حریرت را
فقط ایمان بیاور احساسم را...
در گرگ و میش ِ احساسم
وقتی عطر تنت مشامم را می نوازد اعدام هوس واجب می شود شاید لبانت آیه ای نو باشد ،
در قنوت به قبله احساست حتی هم آغوشی ات معراجی است ، به بزرگی این شبهای بی تو
دلم نیلوفرانه بودن می خواهد
پیچشی در پیچش اندامت بگذار برای یکبار هم که شده ،
خیسی اندامت آب دهد ،
این حس جنون در کارزار ِ هوس را بگذار صدای نفسهای پر التهابت ، آتش بزند نفسهای شماره ام را
بگذار انگشتانم فرمانروایی کند ، وجب به وجب تن ِ حریرت را
فقط ایمان بیاور احساسم را...
۲.۱k
۲۸ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.