پارت

پارت ۷۰

لیژان و دینگ یوشی داشتن آماده میشدن که دینگ یوشی چشمش به لیژان افتاد گفت دینگ یوشی..واییییییییییی تو لباس های ساده ام خوشگل شدی

لیژان.. برو خودتو مسخره کن

دینگ یوشی.. مسخره نکردم واقعا خوشگل شدی

لیژان.. تو چرا آماده نشدی

دینگ یوشی.. همه چیزو آماده کردم فقط لباسام مونده که اونم ۵دقیقه اخر آماده میکنم

لیژان ..نه بابا

دینگ یوشی ..اره دیگه ما اینیم خوشت اومده با یه پسر خوشتیپ پولدار میری ماموریت

لیژان.. راستش بهش فکر نکردم

دینگ یوشی.. بهتره بهم بیشتر فکر کنی من خیلی با استعداد
و دختر کش هستم

لیژان.. نه بابا من که دختری کنارت ندیدم

دینگ یوشی.. نمونشو دو روز پیش دیدی

لیژان ..اگه لوسیو میگی که واقعا دوست داشت

دینگ یوشی.. خوبه که میدونی بهتره زیاد بهم نزدیک نشی ممکنه یهویی نتونی جلوتو بگیری و عاشقم بشی

لیژان.. من عاشق تو ..
مگه آدم قهتیه

دینگ یوشی.. از خداتم باشه

لیژان ..فعلا حرف نزن برو آماده شو

دینگ یوشی.. من که گفتم نمیخواد پنج دقیقه اخر آماده میشم راستی لباستو از کجا آوردی

لیژان.. خریدم از کجا آوردم

دینگ یوشی ..هاآخه خیلی بهت میاد
لیژان ..هوووف بسه دیگه من میرم فعلا

دینگ یوشی ..کجا میری حالا
لیژان.. نمیخوام وقتمو با تو. تلف کنم

دینگ یوشی. ‌ کاری میکنم که وقت گذروندن با من بهترین تفریح تو باشه


چینیونگ به هوش اومددید تویه چاله بزرگ گیرکرده میخاست طنابی که دوراپاشه ببره باچاقو که نمیشود انگار یه حاله جادویی داشت چینیونگ که دید نمیشه بریدش داد زدوگفت
چینیونگ..کمک کسی نیست
لطفاکمکم کنین کسی اینجا نیست

چنگ لباس های خوشگلی تنش کرده بودو حسابی به خودش رسیده بودو رفته بود به جاییکه اماده کرده بود به گونگ جون هم نامه فرستاده بود که بیاد اقامتگاهش
گونگ جون وقتی اومد دید هیشکی تو اتاق نیست و یه نامه رومیزه نامه روباز کرد دیدکه تونامه نوشته به اینجا بیا نشونی باغو بهش داده بود