پارت 6

پارت 6

+جیغغغغغغغغغ
-یا خدا این منو میکشه هیچی نشده *-*
+کمککککک
یهو یکی پرید بغلم 🕳️😐
+کمک تروخدا اقای عجیب!
-عجیب!
چته؟ که مثل میمون پریدی بغلم؟
+من من هق ( گریه ) تو تو اتاق
-مث ادم حرف بزن ببینم چته؟ تو اتاق چی بود بیا پایین بریم ببینیم
+نههههه نمیام
-اوکی
همون طور که تو بغلم بود رفتیم سمت اتاقش درو باز کردم دیدم....
+نگااااا یه سگگگگگگگ
-خندههههه
+چ چرا میخندی
-چرا قبل اینکه بیای خونه ی قریبه که درمونش کنی اول نمیپرسی ببینی شاید خونه جن داره
+ جیغغغغغغغغغ
-عههههه ببند *عربده
+لال شد.... هق سر من داد نزن *کیوت مانند
-هوفف اون سگ من عه
+چی
-بله خانوم محترم از سگ به این کوچیکی میترسی؟
+من من فوبیا دارم خوو
-سگ؟ واقعا؟
+اره هق
-اه ببند *سرد
-برو بیرون پسر خوب ( اسم سگ رو یادم رفت *-*)
+من واسه همین هیچ وقت نمیرم خونه کوک
- کوک کیه؟ مگه سگ داره؟ چیکارته؟ دوست پسرته نه؟ بخدا اگه باشه گمشو از خونم بیرون هرزه! ( تند حرف میزنه )
+ وایسااون دا..... چی؟ هرزه؟ واقعا که
ات ویو
از بغلش اومدم بیرون
+واقعا برات متاسفم اون داداشم بود * داد
همیشه زود ادمو قضاوت میکنی واسه همین تو اون اتاق حبس کردی خودتو همیشه بدون دلیل بدون . ...
*داد
-.....
+متاسفم
رفتم بیرون از اتاق باورم نمیشه تا دو دقیقه پیش داشت باهام میخندید ازم محافظت میکرد الان هوف
-رفت بیرون ... نمیدونستم چی بگم ولی شاید راست میگفت بدون دلیل بدون سوال خودمو حبس کردم ولی من عاشق کسی شدم که بهم خیانت کرد منم اونو کشتم ولی باز افسرده شدم....