part15
در بین دستان کوچک پسر قرار گرفت و خیلی زود به سمت مرد خوشتیپ و از نظر پسرک جذاب و پولدار قرار گرفت و پسرک که خوشحال از این بابت بود و چشماش می درخشید لب زد:
∆عه.... اقا قیمت این...
اما با گرفته شدن گل از دستان کوچکش و قرار گرفتن دسته اسکناسی رو به روش،زبونش ناخداگاه بند اومد و توان حرف زدن رو بهش نداد... شاید این همه پول که معادل با ده ها دسته گل دیگه بود،براش عجیب بود...
-فک کنم این کافی باشه
لبخند رضایت امیزی از سر شاد کردن این پسرک سر داد و خیلی سریع نگاهش رو به چراغی داد که حالا سبز شده بود
∆اما اقا این زیاد!!!
-مهم نیست بقیش برای خودت
این جمله رو گفت و دوباره با پنجه ی پاش به پدال فشار اورد و از اون چهار راه بیخبر از شادی که به پسرک هدیه داده بود دور شد ...
(فلش به زمان رسیدن)
اروم دستی به موهاش کشید و با عقب کشیدن ترمز دستی
بالاخره افکارش رو فراموش کرد و حالا دلش برای دیدن
امگای محبوبش پر میکشید! اروم و شاید یکم هم
سریع دست گیره ی در گرفتار انگشت های کشیدش شد
و طولی نکشید که در ماشین باز شد و الفای بیقرارمون از
ماشین همراه با دسته گلی که چیده شده بود از رز های
زیبای بنفش جومیلیا که مطمعنن پر از مفهوم و حرف های
ناگفته ی این عشق باور نکردنی بینشون بود, بیرون اومد و به سمت در حرکت کرد ....
اروم لبخند های شیرینی میزد و با پنهان کردن دسته گلی زیبایی که برای معشوقش خریده بود، پشت شونه های پهن و مردونش.... کلیدی رو بیخبر از بی نیاز بودنش بیرون اورد و اون رو به سمت در برد...
اما با برخورد کلید به دری که باز مونده بود و حالا کمی عقب تر رفته بود الفامون تازه متوجه باز بودن در شد و کم کم لبخند شیرینش از روی لب هاش محو شد و شاید این شروعی بود برای جنگ بین دو برادر ناتنی که هر دو الفا بودن و این تنها وجه اشتراکی اونها نبود**شاید قرار بود معشوقه ی شیرین اون توسط برادرش برای همیشه از اون گرفته بشه؟!**
** .......ادامه دارد.......**
((توی پارت قبل تو کامنتا مفهوم رز بنفشو گفتم 💜یعنی عشق در نگاه اول و حرف های ناگفته ی زیاد بینشون ✨حالا اونا که به جزییات دقت میکنن بگن ببینم حرفای ناگفته ی الفامون چیه؟ 🌚و اینکه الان خیلی حساس هرلحظه داریم به تموم شدن این فصل نزدیک تر میشیم و من یه کامنت هم نمیبینم؟ 🤨خب بگید ببینم این پارت چطور بود؟ خیلی جای هیجانی تموم کردمش 🌚اهان یه نکته هایلایت هارو چک کنید چون از این به بعد اونجا استایل و مکان این جور چیزا *خلاصه اونجا گذاشته میشه! ))
∆عه.... اقا قیمت این...
اما با گرفته شدن گل از دستان کوچکش و قرار گرفتن دسته اسکناسی رو به روش،زبونش ناخداگاه بند اومد و توان حرف زدن رو بهش نداد... شاید این همه پول که معادل با ده ها دسته گل دیگه بود،براش عجیب بود...
-فک کنم این کافی باشه
لبخند رضایت امیزی از سر شاد کردن این پسرک سر داد و خیلی سریع نگاهش رو به چراغی داد که حالا سبز شده بود
∆اما اقا این زیاد!!!
-مهم نیست بقیش برای خودت
این جمله رو گفت و دوباره با پنجه ی پاش به پدال فشار اورد و از اون چهار راه بیخبر از شادی که به پسرک هدیه داده بود دور شد ...
(فلش به زمان رسیدن)
اروم دستی به موهاش کشید و با عقب کشیدن ترمز دستی
بالاخره افکارش رو فراموش کرد و حالا دلش برای دیدن
امگای محبوبش پر میکشید! اروم و شاید یکم هم
سریع دست گیره ی در گرفتار انگشت های کشیدش شد
و طولی نکشید که در ماشین باز شد و الفای بیقرارمون از
ماشین همراه با دسته گلی که چیده شده بود از رز های
زیبای بنفش جومیلیا که مطمعنن پر از مفهوم و حرف های
ناگفته ی این عشق باور نکردنی بینشون بود, بیرون اومد و به سمت در حرکت کرد ....
اروم لبخند های شیرینی میزد و با پنهان کردن دسته گلی زیبایی که برای معشوقش خریده بود، پشت شونه های پهن و مردونش.... کلیدی رو بیخبر از بی نیاز بودنش بیرون اورد و اون رو به سمت در برد...
اما با برخورد کلید به دری که باز مونده بود و حالا کمی عقب تر رفته بود الفامون تازه متوجه باز بودن در شد و کم کم لبخند شیرینش از روی لب هاش محو شد و شاید این شروعی بود برای جنگ بین دو برادر ناتنی که هر دو الفا بودن و این تنها وجه اشتراکی اونها نبود**شاید قرار بود معشوقه ی شیرین اون توسط برادرش برای همیشه از اون گرفته بشه؟!**
** .......ادامه دارد.......**
((توی پارت قبل تو کامنتا مفهوم رز بنفشو گفتم 💜یعنی عشق در نگاه اول و حرف های ناگفته ی زیاد بینشون ✨حالا اونا که به جزییات دقت میکنن بگن ببینم حرفای ناگفته ی الفامون چیه؟ 🌚و اینکه الان خیلی حساس هرلحظه داریم به تموم شدن این فصل نزدیک تر میشیم و من یه کامنت هم نمیبینم؟ 🤨خب بگید ببینم این پارت چطور بود؟ خیلی جای هیجانی تموم کردمش 🌚اهان یه نکته هایلایت هارو چک کنید چون از این به بعد اونجا استایل و مکان این جور چیزا *خلاصه اونجا گذاشته میشه! ))
۴.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.