تولد ؛روز تولد من = یکسال + من = ۳۶۵ روز عدد سال قبل + یک
تولد ؛روز تولد من = یکسال + من = ۳۶۵ روز عدد سال قبل + یکسال بیشتر = عدد سال قبل + کیک تولد
۳۶۵ روز از من , باز هم گذشت , روزهایی که قهقه زدم از ته دل و لبخند زدم و شبهایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم ... روزهایی که دلی بدست آوردم و عشق ورزیدم و روزهایی که دلی شکستم و ... روزهایی که دویدم تا برسم و شبهایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن ... روزهایی که سرحال بودم و قدر تندرستی را ندانستم و شبهایی که بیمار شدم و قدر لحظه به لحظه سلامتی را ندانستم ....روزهایی که فکر میکردم دنیا منم و من ؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید ؛ گیر چرخگردون افتادم ؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم ...
روزهایی که دوست داشتن را برای عزیزانم زمزمه کردم و عشق فریاد زدم ؛ روزهایی که چشم نازک کردم و نفرت بالا آوردم ...
روزهایی که بودن با مادرم را فراموش کردم و شبهایی که بودن مادر را با اشک از خدا خواستم ....
روز و شبهایی که سلامتی پدر را با تمام وجود آرزو کردم ....روزهایی که به داشتن همخون هایم ؛ برادر و خواهرهایم و بودنشان احتیاج داشتم .... روزهایی که طرح زدم و با مداد و رنگ , بعد سالها آشتی کردم ؛ روزهایی که خداوند فرشته های زمینی را نشانم داد...
و همه این روز و شب ها ؛ من رو ساخت و یک عدد دیگر روی این سالها گذاشتن و من یکسال بزرگتر شدم با این روز و شبها ... به اعتبار امروز یکسال بزرگتر میشم ... کلی دوستون دارم کلی ماچ کلی و کلی و کلی مااااچ :-*
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
پ.ن :
از همین جا تولدم؛
این روز فرخنده و باشکوه رو به شما و خودم و تمامی مردم جهان تبریک عرض می کنم ☺✌
۳۶۵ روز از من , باز هم گذشت , روزهایی که قهقه زدم از ته دل و لبخند زدم و شبهایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم ... روزهایی که دلی بدست آوردم و عشق ورزیدم و روزهایی که دلی شکستم و ... روزهایی که دویدم تا برسم و شبهایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن ... روزهایی که سرحال بودم و قدر تندرستی را ندانستم و شبهایی که بیمار شدم و قدر لحظه به لحظه سلامتی را ندانستم ....روزهایی که فکر میکردم دنیا منم و من ؛ نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید ؛ گیر چرخگردون افتادم ؛ فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم ...
روزهایی که دوست داشتن را برای عزیزانم زمزمه کردم و عشق فریاد زدم ؛ روزهایی که چشم نازک کردم و نفرت بالا آوردم ...
روزهایی که بودن با مادرم را فراموش کردم و شبهایی که بودن مادر را با اشک از خدا خواستم ....
روز و شبهایی که سلامتی پدر را با تمام وجود آرزو کردم ....روزهایی که به داشتن همخون هایم ؛ برادر و خواهرهایم و بودنشان احتیاج داشتم .... روزهایی که طرح زدم و با مداد و رنگ , بعد سالها آشتی کردم ؛ روزهایی که خداوند فرشته های زمینی را نشانم داد...
و همه این روز و شب ها ؛ من رو ساخت و یک عدد دیگر روی این سالها گذاشتن و من یکسال بزرگتر شدم با این روز و شبها ... به اعتبار امروز یکسال بزرگتر میشم ... کلی دوستون دارم کلی ماچ کلی و کلی و کلی مااااچ :-*
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
پ.ن :
از همین جا تولدم؛
این روز فرخنده و باشکوه رو به شما و خودم و تمامی مردم جهان تبریک عرض می کنم ☺✌
۵.۸k
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.