مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمیبرید از من

زمین سوخته ام نا امید و بی برکت
که جز مراتع نفرت نمی چرید از من

عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس های دیگرید از من

خزان به قیمت جان جار می زنید اما
بهار را به پشیزی نمی خرید از من

شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدرید از من

نه در تبری من نیز بیم رسوایی است
به لب مباد که نامی بیاورید از من

اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه تیغ از شما ورید از من

چه پیک لایق پیغمبری به سوی شماست ؟
شما که قاصد صد شانه بر سرید از من

برایتان چه بگویم زیاده بانوی من
شما که با غم من آشناترید از من
دیدگاه ها (۱)

باز هم هیچ دلی مثل دلم تنها نیستخسته تراز دل من بازدر این دن...

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند،دیدی ای...

امروز 95/1/8 تولدم بود جای اوناییی که نیومدن خالی اوناییم که...

عشق ترکیب دل و جان ... باهم استعاشقی غلتیدنِ دل ...... در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط