part
part ¹⁹
همینطوری داشتم سمت اتاق ا.ت و یوری میرفتم که ا.ت توی بغلم بیهوش شد
وارد اتاق شدم
ا.ت رو گذاشتم روی تخت و سریع گوشیم رو
از جیبم در آوردم و به آقای لی زنگ زدم
(آقای لی دکتر خصوصی جیمین هست)
مکالمه ی جیمین و آقای لی
آقای لی : پسرم جیمین چیشده
جیمین : آقای لی میشه بیان عمارت حال دوستم خوب نیست
آقای لی : الان میام
پایان مکالمه ی جیمین و آقای لی
گوشیم رو گذاشتم داخل جیبم و رفتم کنار ا.ت نشستم و به صورتش خیره شدم واقعا دختر خیلی زیبایی بود دستم رو گذاشتم روی موهاش و ناز کردم و منتظر آقای لی شدم
ویو یوری
جیمین وقتی مکالمش با تلفن تموم شد اومد و کنار ا.ت روی تخت نشست و به صورتش خیره شد و بعد دستش رو گذاشت روی موهای ا.ت و ناز میکرد
قشنگ معلوم بود ا.ت رو دوست داره و عاشقش هست بعد از این صحنه از روی تخت بلند شدم و رفتم بیرون در را هم بستم
که با قیافه ی نگران اعضا روبهرو شدم که همون موقع نامجون گفت
نامجون : چرا اومدی بیرون
ا.ت : عامممم
که همون موقع دیدم جین داره سمت اتاق حرکت میکنه وقتی دیدم میخواد بره تو اتاق دستش را گرفتم
و با تعجب برگشت نگام کرد
جین : چرا دستم رو گرفتی
یوری : خب نرو تو اتاق
جین : اون وقت چرا
یوری : بزار تنها باشن
جین : چی....مگه ا.ت بهوش اومده
یوری : نه ولی....ای بابا بفهم که چی میگم
که همون موقع تهیونگ جین رو صدا کرد و جین رفت سمتش و تهیونگ در گوشش یک چیزی گفت که جین دیگه وایساد و نرفت سمت اتاق
همینطوری نشسته بودیم که صدای زنگ در اومد
سلام بچه ها اینم از پارت ۱۹ امیدوارم خوشتون بیاد ❤
حمایت ها خیلی کم شده اگر مثل قبل حمایت نشه دیر به دیر میزارم😭
تا پارت بعدی فعلا🔮🍷
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوک #بیتیاس
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
همینطوری داشتم سمت اتاق ا.ت و یوری میرفتم که ا.ت توی بغلم بیهوش شد
وارد اتاق شدم
ا.ت رو گذاشتم روی تخت و سریع گوشیم رو
از جیبم در آوردم و به آقای لی زنگ زدم
(آقای لی دکتر خصوصی جیمین هست)
مکالمه ی جیمین و آقای لی
آقای لی : پسرم جیمین چیشده
جیمین : آقای لی میشه بیان عمارت حال دوستم خوب نیست
آقای لی : الان میام
پایان مکالمه ی جیمین و آقای لی
گوشیم رو گذاشتم داخل جیبم و رفتم کنار ا.ت نشستم و به صورتش خیره شدم واقعا دختر خیلی زیبایی بود دستم رو گذاشتم روی موهاش و ناز کردم و منتظر آقای لی شدم
ویو یوری
جیمین وقتی مکالمش با تلفن تموم شد اومد و کنار ا.ت روی تخت نشست و به صورتش خیره شد و بعد دستش رو گذاشت روی موهای ا.ت و ناز میکرد
قشنگ معلوم بود ا.ت رو دوست داره و عاشقش هست بعد از این صحنه از روی تخت بلند شدم و رفتم بیرون در را هم بستم
که با قیافه ی نگران اعضا روبهرو شدم که همون موقع نامجون گفت
نامجون : چرا اومدی بیرون
ا.ت : عامممم
که همون موقع دیدم جین داره سمت اتاق حرکت میکنه وقتی دیدم میخواد بره تو اتاق دستش را گرفتم
و با تعجب برگشت نگام کرد
جین : چرا دستم رو گرفتی
یوری : خب نرو تو اتاق
جین : اون وقت چرا
یوری : بزار تنها باشن
جین : چی....مگه ا.ت بهوش اومده
یوری : نه ولی....ای بابا بفهم که چی میگم
که همون موقع تهیونگ جین رو صدا کرد و جین رفت سمتش و تهیونگ در گوشش یک چیزی گفت که جین دیگه وایساد و نرفت سمت اتاق
همینطوری نشسته بودیم که صدای زنگ در اومد
سلام بچه ها اینم از پارت ۱۹ امیدوارم خوشتون بیاد ❤
حمایت ها خیلی کم شده اگر مثل قبل حمایت نشه دیر به دیر میزارم😭
تا پارت بعدی فعلا🔮🍷
#کیمنامجون #کیمسوکجین #مینیونگی #جانگهوسوک #پارکجیمین #کیمتهیونگ #جئونجونگکوک #بیتیاس
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
- ۵.۵k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط