Part 1
Part 1
ا. ت: هییییییی اون پولا مال مننن باید ببرمشون برای رییسم شت داره فرار میکنه هی او چرا وایسادی منو نگاه میکنی و سیگار میکشی گمشو کمکم کن نمیبینی چقدر زیادن اخ( بچه ها بازوی ا. ت تیر خورد ) لعنتی اینو کجان کنم دیگه
یونگی: میتونم ی چند دیقه داشته باشم شون برو بازوتو ببند یوقت نمیری بچه ننه😂
یوری: هی هی هی بسه دیگه شما دوتا بازم شروع کردین؟ اگه ی روز نپرین بهم نمیشه نه! ( همه این گفتگوها در جنگ هست یعنی هم دشمنت رو میزنن هم حرف میزنن البته بجز ا. ت که زخمی) ا. ت ما داریم شون تو برو ببین بازوت چیشد
ا. ت: اوم باشه ممنونم یوری ی نگاه خیلی بد به یونگی کردمو رفتم تو ی در که قبلا پاکسازی کردیم جعبه کمک های اولی رو برداشتم و برای اینکه جیغم با بتادین نره هوا ی تیکه پارچه رو گاز گرفتم اروم بتادین روی زخمم فشار دادم خیلی درد داشت تا تموم شه حس کردم مردمو زنده شدم سری بای تیکه پارچه دستمو بستمو به بچه ها ملحق شدم و دیدم که دارن شکست میخورن هه پس واقا بدون من هیچی نیستن مخصوصا یونگی هاها در عرض پنج دقیقه کار همشونو تموم کردمو یوری رفت تا پولارو برداره بعد همه باهم فرار کردیم به سمت ماشین من جلو نشستم و یوری سمت راننده و شوگا هم پشت خیلی اقازاده مانند فکرده کیه هااااا
یوری: ا. ت چجوری تونستی ت.. تو پنج دقیقه کارشونو تموم کنی؟
ا. ت: دیگه دیگه داداش من از بچگی اموزش دیدما
یونگی: ادای ا. تو در اوردم دراوردن حرفشو خیلی دوست داشتم من واقا ازش بدم نمیاد ولی به قول خودش با مردا کنار نمیاد( یوری دختره) ولی بازم نمیتونم تحملش کنم چون ما اجازه نداریم بیرون همو ببینیم
ا. ت: هی تو میخای بمیری نههعععه
شوگا: وای وای ترسیدم
ا. ت: هوفففف اروم باش ا. ت اروم باش بعضی وقتا خیلی رو مخمه بنظرم میتونه بهترم باشه و.. ولی خودشم ی روانیه کامله و من ازش متنفرم مو ت ن فررررر........
ا. ت: هییییییی اون پولا مال مننن باید ببرمشون برای رییسم شت داره فرار میکنه هی او چرا وایسادی منو نگاه میکنی و سیگار میکشی گمشو کمکم کن نمیبینی چقدر زیادن اخ( بچه ها بازوی ا. ت تیر خورد ) لعنتی اینو کجان کنم دیگه
یونگی: میتونم ی چند دیقه داشته باشم شون برو بازوتو ببند یوقت نمیری بچه ننه😂
یوری: هی هی هی بسه دیگه شما دوتا بازم شروع کردین؟ اگه ی روز نپرین بهم نمیشه نه! ( همه این گفتگوها در جنگ هست یعنی هم دشمنت رو میزنن هم حرف میزنن البته بجز ا. ت که زخمی) ا. ت ما داریم شون تو برو ببین بازوت چیشد
ا. ت: اوم باشه ممنونم یوری ی نگاه خیلی بد به یونگی کردمو رفتم تو ی در که قبلا پاکسازی کردیم جعبه کمک های اولی رو برداشتم و برای اینکه جیغم با بتادین نره هوا ی تیکه پارچه رو گاز گرفتم اروم بتادین روی زخمم فشار دادم خیلی درد داشت تا تموم شه حس کردم مردمو زنده شدم سری بای تیکه پارچه دستمو بستمو به بچه ها ملحق شدم و دیدم که دارن شکست میخورن هه پس واقا بدون من هیچی نیستن مخصوصا یونگی هاها در عرض پنج دقیقه کار همشونو تموم کردمو یوری رفت تا پولارو برداره بعد همه باهم فرار کردیم به سمت ماشین من جلو نشستم و یوری سمت راننده و شوگا هم پشت خیلی اقازاده مانند فکرده کیه هااااا
یوری: ا. ت چجوری تونستی ت.. تو پنج دقیقه کارشونو تموم کنی؟
ا. ت: دیگه دیگه داداش من از بچگی اموزش دیدما
یونگی: ادای ا. تو در اوردم دراوردن حرفشو خیلی دوست داشتم من واقا ازش بدم نمیاد ولی به قول خودش با مردا کنار نمیاد( یوری دختره) ولی بازم نمیتونم تحملش کنم چون ما اجازه نداریم بیرون همو ببینیم
ا. ت: هی تو میخای بمیری نههعععه
شوگا: وای وای ترسیدم
ا. ت: هوفففف اروم باش ا. ت اروم باش بعضی وقتا خیلی رو مخمه بنظرم میتونه بهترم باشه و.. ولی خودشم ی روانیه کامله و من ازش متنفرم مو ت ن فررررر........
۱۱.۱k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.