دید آت: صبحونه خوردیم رفتم اتاق هانا یکی از چمدوناشو قرض
دید آت: صبحونه خوردیم رفتم اتاق هانا یکی از چمدوناشو قرض گرفتم چندتام لباس بهم داد تا بعدن از بوسان بگیرم دلم نمی خواست فعلا پامو بزارم تو اون خونه ی کوفتی
آت:هانا....
هانا:جونم
آت:مرسییی که هستی واقعا اگه من ترو نداشتم چیکار می کردم
هانا: خواهش می کنم قربونت برررم من من هرکاری بتونم برات میکنم بیا بغلم
آت:باشی(کیوت)
کویا:اوووو نگاشون کن چندشا
هانا:حسودددد
کویا:من حسوود نیستمم
آت:هستییی
کویا:خب باشه قبول حسودیم شد(کیوت)
هانا و آت باهم زدن زیر خنده
کویا:اصن باهاتون قهرم
آت: هعی خرس گنده نگا چقدر لوسی تووو
کویا:گهععههههععع(اداشو درآورد)
آت:مسخره
هانا:بس کنید ساکارو جمع کنید بریم زود
آت: باشه
ویو جیهوپ: اصن حالم خوب نبود چقدر خونه بودن آ٫ت سرده خشکه ایکاش الان پیش بود دلم براش یزره شده همه اینا تقصیر خودمه باید همه چیو از اولش بهش می گفتم تو اینجور فکرا بودم که زنگ در خوردش
..............
پارت هشتم
آت:هانا....
هانا:جونم
آت:مرسییی که هستی واقعا اگه من ترو نداشتم چیکار می کردم
هانا: خواهش می کنم قربونت برررم من من هرکاری بتونم برات میکنم بیا بغلم
آت:باشی(کیوت)
کویا:اوووو نگاشون کن چندشا
هانا:حسودددد
کویا:من حسوود نیستمم
آت:هستییی
کویا:خب باشه قبول حسودیم شد(کیوت)
هانا و آت باهم زدن زیر خنده
کویا:اصن باهاتون قهرم
آت: هعی خرس گنده نگا چقدر لوسی تووو
کویا:گهععههههععع(اداشو درآورد)
آت:مسخره
هانا:بس کنید ساکارو جمع کنید بریم زود
آت: باشه
ویو جیهوپ: اصن حالم خوب نبود چقدر خونه بودن آ٫ت سرده خشکه ایکاش الان پیش بود دلم براش یزره شده همه اینا تقصیر خودمه باید همه چیو از اولش بهش می گفتم تو اینجور فکرا بودم که زنگ در خوردش
..............
پارت هشتم
۶.۳k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.