نشستم تو ماشین استارت زدم حرکت کردم
نشستم تو ماشین استارت زدم حرکت کردم
سمت خونه نامجون همیشه اون بهم کمک میکنه اینجور مواقع
حالم آنقدر بد بود که غیر قابل توصیف بود فقط دلم میخواست بخوابم پاشم ببینم همچین خواب بوده
(پرش زمانی خونه نامجون)
رسیدم خونه نامجون ماشین پارک کردم رفت زنگ درو زدم
نامجون:بله
جیهوپ:منم
نامجون:بیا بالا
در باز کرد رفتم بالا
نامجون: سلام چرا این ریختیه
جیهوپ:اول برو برام یه لیوان آب بیار برات همه چیو میگم(بی حوصله)
نامجون:باشه .......
نامجون : بیا اینم آب حالا بگو چی شده
(جیهوپ همه چی براش تعریف کرد)
نامجون:خب اول یه چند روز صبر کن حالش بهتر بشه من خودم باهاش حرف میزنم
جیهوپ:باور نمیکنه (بغض)
نامجون:زمان بده بهش همچین درست میشه
جیهوپ:مرسی که هستی هیونگ
نامجون:هوممم
ویو ا٫ت: اصلا حالم خوب نبود رفتم قرص خواب خوردم بگیرم بخوابم با اینکه قرص خواب خورده بودم اصن خوابم نمیگیره........
ایکاش الان جیهوپ اینجا بود مگه من چیکار کردم که بهم خیانت کردم چی کار کردم که از دستم ناراحت شده کلی از این حرفا تو سرم بود که نفهمیدم کی خوابم برد
(همیشه تو همه ی فیکا همینه😅😂)
ویو هانا: کویا نظرت چیه یه چند روزی ات. ورداریم بریم بوسان تا یکم حالش بهتر شه
کویا:ه فکر می کنی اینجوری حالش خوب میشه باشه فردا صبح حرکت کنیم بریم
هانا: باشه مرسی اما من فکر نکنم جیهوپ به ات خیانت کرده باشه
کویا:آره شاید سوءتفاهم باشه نیدونم فکرم درگیره من میرم بخوابم حواست به آت باشه
هانا: باشه شب بخیر
........... پارت ششم
سمت خونه نامجون همیشه اون بهم کمک میکنه اینجور مواقع
حالم آنقدر بد بود که غیر قابل توصیف بود فقط دلم میخواست بخوابم پاشم ببینم همچین خواب بوده
(پرش زمانی خونه نامجون)
رسیدم خونه نامجون ماشین پارک کردم رفت زنگ درو زدم
نامجون:بله
جیهوپ:منم
نامجون:بیا بالا
در باز کرد رفتم بالا
نامجون: سلام چرا این ریختیه
جیهوپ:اول برو برام یه لیوان آب بیار برات همه چیو میگم(بی حوصله)
نامجون:باشه .......
نامجون : بیا اینم آب حالا بگو چی شده
(جیهوپ همه چی براش تعریف کرد)
نامجون:خب اول یه چند روز صبر کن حالش بهتر بشه من خودم باهاش حرف میزنم
جیهوپ:باور نمیکنه (بغض)
نامجون:زمان بده بهش همچین درست میشه
جیهوپ:مرسی که هستی هیونگ
نامجون:هوممم
ویو ا٫ت: اصلا حالم خوب نبود رفتم قرص خواب خوردم بگیرم بخوابم با اینکه قرص خواب خورده بودم اصن خوابم نمیگیره........
ایکاش الان جیهوپ اینجا بود مگه من چیکار کردم که بهم خیانت کردم چی کار کردم که از دستم ناراحت شده کلی از این حرفا تو سرم بود که نفهمیدم کی خوابم برد
(همیشه تو همه ی فیکا همینه😅😂)
ویو هانا: کویا نظرت چیه یه چند روزی ات. ورداریم بریم بوسان تا یکم حالش بهتر شه
کویا:ه فکر می کنی اینجوری حالش خوب میشه باشه فردا صبح حرکت کنیم بریم
هانا: باشه مرسی اما من فکر نکنم جیهوپ به ات خیانت کرده باشه
کویا:آره شاید سوءتفاهم باشه نیدونم فکرم درگیره من میرم بخوابم حواست به آت باشه
هانا: باشه شب بخیر
........... پارت ششم
۹.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.