چندپارتی درخواستی جیمین
چندپارتی درخواستی جیمین
p2
(راند اخرو جیمین میبره)
جیمین: خوب خوب
یونگی:اوووو جیمین برد پشمام
هانول:یونگییی
یونگی:جااانم
هانول:تو چیزی نمیگی من برم رو پاششش
یونگی:منو وارد این بحث نکنین شرط بستین به من چه
هانول:گگگگگگ باشه
جیمین:خب بیا
ویو هانول
رفتم نشستم روی پاهاش جام راحت نبود یه کوچولو تکون خوردم و متاسفانه قشنگ نشستم روی همون چیزی که خودتون میدونین
ویو جیمین
اومد روی پام نشست یکم تکون خورد و قشنگ نشست اون وسط وویی خیلی وول میخوره الانه که ببرمش تو اتاق،یکی کمکم کنههه وایی
هانول:خیلی گاوی
جیمین:شرط؟
هانول:این دفه دیگه اسفالتت میکنم
جیمین:قبوله
هانول:اگه بردم باید دانشگاهتو ادامه بدی
یونگی: اوووو چی گفتتت
جیمین:عه باشه ولی اگه من بردم باید شب با یونگی بیاین خونمون بخوابین
هانول:یونگییی ببین چی میگه
یونگی:به من چه بباز بریم خونشون
هانول:تو بخاطر دوست دخترت میگیی
یونگی:دیگه
جیمین:میترسی ببازی
هانول:نخیر قبوله
جیمین:اوکی بریم
هانول:یا حضرت عباس(تو ذهنش)
راند اول جیمین
راند دوم هانول
راند سوم جیمین
جیمین:خوب خوب امشب میریم خونه ما
یونگی:یسسسسسس
هانول:😒خدایا منو بمیر (تو ذهنش)
(شب توی خونه جیمین)
یونا:به به خوش اومدین
هانول:سلاممم خوبیییییی
یونا: مرسی کیوت چیشد اومدی تو که اصلا دوست نداشتی
هانول:توی شرط باختم
یونا:حتما با جیمین بازی کردی
هانول:گگگگگ
یونگی:ما اینجا دوساعت منتظریم یکی تحویلمون بگیره
یونا:بههه ددیه قشنگممم
هانول:عوق این ددی اَهههه حالم بد شد با اون قیافش
یونا:عهعههه بچم به این خوشقیافه ای
هانول:به اون میگی خوشقیافه خوشقیافه به این میگن(روبه جیمین)
جیمین:چییی به من گفتی خوشقیافه
هانول:اره دیگه پس چی نه به اون میگن خوشقیافه تو خوشقیافه ای دیگه
یونا:خبریه من خبر ندارم
هانول:نه بابا چی میگییی
یونا: مطمئنین!؟
هانول:اره مطمئن
یونگی:.....
.............................................................................
اینم از این حمایت کنین خوشملا
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
p2
(راند اخرو جیمین میبره)
جیمین: خوب خوب
یونگی:اوووو جیمین برد پشمام
هانول:یونگییی
یونگی:جااانم
هانول:تو چیزی نمیگی من برم رو پاششش
یونگی:منو وارد این بحث نکنین شرط بستین به من چه
هانول:گگگگگگ باشه
جیمین:خب بیا
ویو هانول
رفتم نشستم روی پاهاش جام راحت نبود یه کوچولو تکون خوردم و متاسفانه قشنگ نشستم روی همون چیزی که خودتون میدونین
ویو جیمین
اومد روی پام نشست یکم تکون خورد و قشنگ نشست اون وسط وویی خیلی وول میخوره الانه که ببرمش تو اتاق،یکی کمکم کنههه وایی
هانول:خیلی گاوی
جیمین:شرط؟
هانول:این دفه دیگه اسفالتت میکنم
جیمین:قبوله
هانول:اگه بردم باید دانشگاهتو ادامه بدی
یونگی: اوووو چی گفتتت
جیمین:عه باشه ولی اگه من بردم باید شب با یونگی بیاین خونمون بخوابین
هانول:یونگییی ببین چی میگه
یونگی:به من چه بباز بریم خونشون
هانول:تو بخاطر دوست دخترت میگیی
یونگی:دیگه
جیمین:میترسی ببازی
هانول:نخیر قبوله
جیمین:اوکی بریم
هانول:یا حضرت عباس(تو ذهنش)
راند اول جیمین
راند دوم هانول
راند سوم جیمین
جیمین:خوب خوب امشب میریم خونه ما
یونگی:یسسسسسس
هانول:😒خدایا منو بمیر (تو ذهنش)
(شب توی خونه جیمین)
یونا:به به خوش اومدین
هانول:سلاممم خوبیییییی
یونا: مرسی کیوت چیشد اومدی تو که اصلا دوست نداشتی
هانول:توی شرط باختم
یونا:حتما با جیمین بازی کردی
هانول:گگگگگ
یونگی:ما اینجا دوساعت منتظریم یکی تحویلمون بگیره
یونا:بههه ددیه قشنگممم
هانول:عوق این ددی اَهههه حالم بد شد با اون قیافش
یونا:عهعههه بچم به این خوشقیافه ای
هانول:به اون میگی خوشقیافه خوشقیافه به این میگن(روبه جیمین)
جیمین:چییی به من گفتی خوشقیافه
هانول:اره دیگه پس چی نه به اون میگن خوشقیافه تو خوشقیافه ای دیگه
یونا:خبریه من خبر ندارم
هانول:نه بابا چی میگییی
یونا: مطمئنین!؟
هانول:اره مطمئن
یونگی:.....
.............................................................................
اینم از این حمایت کنین خوشملا
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
۵.۹k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.