-قلب مریض ِمن برات کافی نبود نه؟ من رو شکستی و خرد کردی..
-قلب مریضِمن برات کافی نبود نه؟ من رو شکستی و خرد کردی... زخم زدی و جاش رو بوسیدی! درسته ، قلب درد دیدهی من نمیتونست اندازهی اون دختر برات عاشقی کنه.. من کشتمش تهیونگا ، به قلبی که نتونه برات عاشقی کنه نیازی ندارم پس کشتمش.. میتونی حالا توی سیاهچاله های قلبم احساسات ببینی؟
نه نمیتونی!
تو درد دیدی و درد دادی.. من درد دیدم و قراره تکتک اون لحظههارو توی سرم از بین ببرم ، مهم نیست چطوری ولی ساخته نشدم تا درد بدم.. من ساخته شدم تا درد ببینم!
دوستت دارم تهیونگا! ولی جونگکوک همون لحظه که بوسههات رو روی موهای اون دختر دید مرد..!:)
نه نمیتونی!
تو درد دیدی و درد دادی.. من درد دیدم و قراره تکتک اون لحظههارو توی سرم از بین ببرم ، مهم نیست چطوری ولی ساخته نشدم تا درد بدم.. من ساخته شدم تا درد ببینم!
دوستت دارم تهیونگا! ولی جونگکوک همون لحظه که بوسههات رو روی موهای اون دختر دید مرد..!:)
۳۵۳
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.