زندگی من

زندگی من
پارت۱۵


#hasti
با سهیل چندباری عملیات انجام دادیم تا صاحب ۲تا بچه شدیم یعنی دوقلو
مانی و مانیا
مانی از مانیا۸ثانیه بزرگتر بود و الان ۸ماهشونع
#arsalan
یک هفته بعد وقت زایمان دیانا بود و مامان باباش از اونجایی که کل کشورو میگشتن و غذاهاشون رو تست میکردن به دخترشون توجه نمیکردن هستی هم گفت من مشکل ندارم تو چی منم گفتم نه و بعد به دیانا گفتم
اروم باش قراره دختر کوچولومون بدنیا بیاد
دیلنا:با این حرفاش ارومم میکنه بچها هم این قضیه رو فهمیدن و برامون یه جشن عروسی کوچولو گرفتیم

ببخشید کمه سرما خوردم خیلی حال ندارم.راستی مرسی که ۱۰۰تاییمون کردید بوس به کله هاتون
دیدگاه ها (۰)

زندگی منپارت۱۶به روزی رسید که دیانا زایمان داشت و باید میرفت...

دیدید چقدر قشنگ بغلش کرد

کراشش🙂🤗

زندگی منپارت۱۴محراب:اره امشب توی کافه هتل ممد:اوکی.شب شد ماه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط