بغض تنهایی نشسته در گلو یادت بخیر

بغض تنهایی نشسته در گلو ، یادت بخیر
عاقبت من هم کنم با غصه خو،یادت بخیر

این که دارو بودی و بر زخم جانم مرهمی
میتوانم بگذرم !بی چشم و رو ،یادت بخیر

قول دادم بر دلم، دیگر نبینم روی تو
نه قراری و نه باشد گفتگو ، یادت بخیر

میشوم بی عاطفه ،مانند احساس خودت
گرم آغوش کسی هستی بگو ،یادت بخیر

جان من بشنو کلام آخرم وقت وداع!
آمدی بر تربتم ،هرگز نگو ،یادت بخیر
دیدگاه ها (۴)

فلانی جانم،چند روزی می شود که در عکس پروفایلت، یک غریبه می خ...

وقتی تورا از این دل تنگم خدا گرفتبا من تمام عالم و آدم عزا گ...

چه آمده به سرت ماه من؟نمی خندیچه بی قراری و انگار سخت در بند...

.دلم گرفته برایم ترانه می خوانی؟برای مرغ دل از آشیانه می خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط