پسرعمه شما

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴"
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟽"

پسرعمه ــــ شما !؟

با صدای متعجبش به خود آمدم و نگاهم را گرفتم و گفتم :

ــــ بفرمایید تو

همانطور که با چشم های گرد شده نگاهم میکرد داخل شد که عمه الینا زودتر از همه به سمتش آمد و بغلش کرد

عمه الینا ــــ الهی به قربونت بشه مادر چقدر عوض شده فدات‌شم

به خاطر دارم آن زمان که هنوز همسر جیمین بودم به خاطر کارش به آمریکا مهاجرت کرده بود

اسمش چه بود ؟ اسمش هماهنگ اسم عمه الینا بود

آهان لیان !!! اسمش لیام بود

ــــ لیان

اسمش را زیرلب زمزمه میکنم

اسم زیبایی داشت ، آنقدر در فکر و خیال فرو میروم که اصلا متوجه گذر زمان و متفرق شدنشان نمیشوم

مردان همه یکجا نشسته بودند و راجب کار صحبت میکردند و عمه ، عمه الینا و زنعمو هم در آشپزخانه مشغول غذا پخت‌و‌پز بودند

مادربزرگ ، النا و جیمین را نمیبینم و برایم مهم نیست که کجا بودند و چه میکردند

با خستگی از پله‌ها بالا میروم و سمت اتاقم راه کج میکنم که صدای صحبت ریزی توجهم را جلب میکند

کنار در گوش می‌ایستم که صدایشان برایم واضح میشود

مادربزرگ ــــ هیچ میفهمی چی میگی !؟ ا.ت پاره‌ی تن منه ، من خودم بزرگش کردم حالا بخوام چنین کاری باهاش بکنم ؟

با شنیدن صدایم از زبان مادریزرگ گوش‌هایم تیز میشود

النا ــــ مگه من گفتم چیکار کنین مادربزرگ !؟ من که چیز بدی نگفتم که فقط ...

مادربزرگ حرفش را قطع میکند و میگوید :

مادربزرگ ــــ آخه من نمیدونم کجا تو تربیت مادرت کم گذاشتم که تو شدی این ؟

از همین حالا فهمیده بودم که النا درخواست غیرمنطقی داشته که مادربزرگ پای عمه را وسط کشیده

"𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺 𝙶𝙾𝙳𝙳𝙴𝚂𝚂"
دیدگاه ها (۴)

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟾"میدانستم که روی عمه حساس است و حال اینکه...

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟼"من کنار مادربزرگ ، عمه کنار عمو ، النا ک...

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟻"ــــ چشم عموجون الان میام پشت بند حرفم ب...

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟷"النا ــــ تو خونه‌ای که شوهر من هست نبای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط