ببینین کی اومدههههه خوبه حالتون قشنگای من
ببینین کی اومدههههه خوبه حالتون قشنگای من؟
پارت ۱۶
لیا تمام مدت بالا سر جین بود که حالا آروم گرفته بود با خوردن زنگ در جین بلند میشه و سمت در میره و باز شدن در بالشتی رو به در میکوبه که دقیق تو صورت نامجون برخورد میکنه
_ عزیزم ۰۰۰
_ تو قرار بود بچه ها رو بزاری برگردی خونههههه ولییییی رفتط سر کار
جین با عصبانیت همراه حرفاش وسایل رو پرتاب میکرد و نامجون با جا خالی دادن تلاش میکرد نزدیک همسرش بشه و بغلش کنه که موهاش کشیده میشیه
_عزیزم آخ آخ اروم باش
اروم کمر جین رو میمالوند و سعی میکرد ارومش کنه اروم و بدون اهمیت بهش اون رو بلند میکنه و سمت بالا تو اتاق میره که جین هر چی گیرش میاد رو تو کمر نامجون میکوبه نامجون خنده ای میکنه و متوجه دختری که از سر ترس از داد و جیغ های جین ترسیده دنبالشون میاد نامجون وارد اتاق میشه و سعی میکنه جین رو ارومش کنه اما جین همچنان از سر درد داشت میزدش که نامجون درجا میبوستن و ارومش میکنه دختر با دیدن صحنه چشم ااش رو میبنده و با ترس سمت اتاق کوکی میره و پشت طاقچه قایم میشه ....
پایان فلش بک*
دختر در حالی که داشت توضیح میداد به کوکی نگاه کرد که با خنده داره نگاش میکنه به ارومی روی دستش میزنه
+میشه توجه کنی چی میگم؟
_بخشیید خیلی جدی داری میگی و.... این خیلی عادیه همین نشده خانم کوچولو ...
لیا اخمی میکنه و زیر لب غر میزنه کوک اون رو روی میز میزاره و جعبه ای که خریده رو روبروش میزاره
_ ببین چی گرفتم
لیا سرش رو بالا میگیره و با دیدن اون وسایل کوچیک ذوق میکنه
+اینا .... برای منه؟
لیا با تعجب به کوک نگاه میکنه و با دیدن اینکه سرش رو تکون میده سمت دستش میره و دستش رو میبوسه
+ممنون ممنون
_بیا بازش کنیم خانم کوچولو
کوک بعد حرفش جعبه رو باز میکنه و با لیا توی جعبه رو نگاه میکنن.....
پارت ۱۶
لیا تمام مدت بالا سر جین بود که حالا آروم گرفته بود با خوردن زنگ در جین بلند میشه و سمت در میره و باز شدن در بالشتی رو به در میکوبه که دقیق تو صورت نامجون برخورد میکنه
_ عزیزم ۰۰۰
_ تو قرار بود بچه ها رو بزاری برگردی خونههههه ولییییی رفتط سر کار
جین با عصبانیت همراه حرفاش وسایل رو پرتاب میکرد و نامجون با جا خالی دادن تلاش میکرد نزدیک همسرش بشه و بغلش کنه که موهاش کشیده میشیه
_عزیزم آخ آخ اروم باش
اروم کمر جین رو میمالوند و سعی میکرد ارومش کنه اروم و بدون اهمیت بهش اون رو بلند میکنه و سمت بالا تو اتاق میره که جین هر چی گیرش میاد رو تو کمر نامجون میکوبه نامجون خنده ای میکنه و متوجه دختری که از سر ترس از داد و جیغ های جین ترسیده دنبالشون میاد نامجون وارد اتاق میشه و سعی میکنه جین رو ارومش کنه اما جین همچنان از سر درد داشت میزدش که نامجون درجا میبوستن و ارومش میکنه دختر با دیدن صحنه چشم ااش رو میبنده و با ترس سمت اتاق کوکی میره و پشت طاقچه قایم میشه ....
پایان فلش بک*
دختر در حالی که داشت توضیح میداد به کوکی نگاه کرد که با خنده داره نگاش میکنه به ارومی روی دستش میزنه
+میشه توجه کنی چی میگم؟
_بخشیید خیلی جدی داری میگی و.... این خیلی عادیه همین نشده خانم کوچولو ...
لیا اخمی میکنه و زیر لب غر میزنه کوک اون رو روی میز میزاره و جعبه ای که خریده رو روبروش میزاره
_ ببین چی گرفتم
لیا سرش رو بالا میگیره و با دیدن اون وسایل کوچیک ذوق میکنه
+اینا .... برای منه؟
لیا با تعجب به کوک نگاه میکنه و با دیدن اینکه سرش رو تکون میده سمت دستش میره و دستش رو میبوسه
+ممنون ممنون
_بیا بازش کنیم خانم کوچولو
کوک بعد حرفش جعبه رو باز میکنه و با لیا توی جعبه رو نگاه میکنن.....
- ۵.۵k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط