واقعا خوش به حال دوست دخترش اخه من حتی حرفم نزدم ولی اون
واقعا خوش به حال دوست دخترش اخه من حتی حرفم نزدم ولی اون فهمید خیلی دلم می خواست من دوست دخترش میبودم رفتیم یه فست فودی تا غذا بخوریم برامون غذا هامو آوردن داشتم میخوردم که ........
.....................................................................
که یونگی اومد لبای خوش فرمشو گذاشت رو لبای پفکی ا/ت
ا/ت که از این حرکت خوشش اومده بود یونگی رو همراهی کرد بعد از ۱مین از هم جدا شدن
#این چه کاری بود آخه
&خواستم برای اونجا آمادت کنم در ضمن تو هم همچین بدت نیومدا
#آخه .....
&آخه بی آخه از این به بعد تا زمانی که دوست دختر منی همینه که هست
چی داشت می گفت یعنی منو به عنوان دوست دخترش قبول کرده
#مگه فقط برای یه مراسم نبود
&نه خیر تا زمانی که من بگم شما رلمی
#واه واه واه چه حرفا عمرا من فقط برای همین یه بار قبول کردم نه برای همیشه (احمق خر از خوداتم باشه که دوست دخترش بشی دیوانه )
&نه دیگه نشد تو قبول کردی
#من چجور دوست دختریم که هیچی در مورد دوست پسرم نمیدونم
& خب اسمم مین یونگی متولد ۳مارس۱۹۹۳ رنگ مرد علاقم سفید و مشکیه و رئیس شرکت ...... ام همین قدر بسته
#چی همین این خیلی کمه اینو همه در مردت میدونن
&ببین خودت برقیشم میفهمی
#باشه قبول ولی حالا واقعی رلیم
&اره در ضمن تو مجلس خوساتم باهات کیس برم این جوری نکنیا وگرنه تنبیه میشی
#باشه
غذاهامونو خوردیم سوار ماشی سدیم توی ماشین هیچ حرفی رد و بدل نشد یونگی منو گذاشت خونه و رفت فقط گفت ساعت ۱۱ میاد دنبالم
رفتم دوباره یه دوش گرفتم لباس پوشیدم آرایش دخترونه ای کردم وموهامو درست کردم یه عطر خوش بو و کیوت داشتم اونم زدم و آماده بودم ولی هنوز ۳۰ مین تااومدن یونگی مونده بود پس منم رفتم فیلم دیدم
ویو یونگی
اسلاید اول مال یونگی
اسلاید دوم مال ا/ت
بچه ها من اشتباهی اگه تا الان اسم شوگا رو تو فیک بردم اشتباهبود هنوز شوگا وارد نشده
.....................................................................
که یونگی اومد لبای خوش فرمشو گذاشت رو لبای پفکی ا/ت
ا/ت که از این حرکت خوشش اومده بود یونگی رو همراهی کرد بعد از ۱مین از هم جدا شدن
#این چه کاری بود آخه
&خواستم برای اونجا آمادت کنم در ضمن تو هم همچین بدت نیومدا
#آخه .....
&آخه بی آخه از این به بعد تا زمانی که دوست دختر منی همینه که هست
چی داشت می گفت یعنی منو به عنوان دوست دخترش قبول کرده
#مگه فقط برای یه مراسم نبود
&نه خیر تا زمانی که من بگم شما رلمی
#واه واه واه چه حرفا عمرا من فقط برای همین یه بار قبول کردم نه برای همیشه (احمق خر از خوداتم باشه که دوست دخترش بشی دیوانه )
&نه دیگه نشد تو قبول کردی
#من چجور دوست دختریم که هیچی در مورد دوست پسرم نمیدونم
& خب اسمم مین یونگی متولد ۳مارس۱۹۹۳ رنگ مرد علاقم سفید و مشکیه و رئیس شرکت ...... ام همین قدر بسته
#چی همین این خیلی کمه اینو همه در مردت میدونن
&ببین خودت برقیشم میفهمی
#باشه قبول ولی حالا واقعی رلیم
&اره در ضمن تو مجلس خوساتم باهات کیس برم این جوری نکنیا وگرنه تنبیه میشی
#باشه
غذاهامونو خوردیم سوار ماشی سدیم توی ماشین هیچ حرفی رد و بدل نشد یونگی منو گذاشت خونه و رفت فقط گفت ساعت ۱۱ میاد دنبالم
رفتم دوباره یه دوش گرفتم لباس پوشیدم آرایش دخترونه ای کردم وموهامو درست کردم یه عطر خوش بو و کیوت داشتم اونم زدم و آماده بودم ولی هنوز ۳۰ مین تااومدن یونگی مونده بود پس منم رفتم فیلم دیدم
ویو یونگی
اسلاید اول مال یونگی
اسلاید دوم مال ا/ت
بچه ها من اشتباهی اگه تا الان اسم شوگا رو تو فیک بردم اشتباهبود هنوز شوگا وارد نشده
۲.۶k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.