سرنوشتِ تو هم ای عشق فراموشی بود
سرنوشتِ تو هم ای عشق فراموشی بود
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ی ما
می خرامد غزلی تازه در اندیشه ی ما
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ی ما
دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند
دلِ چون سنگ تو را در دلِ چون شیشه ی ما
اگر از کشته ی خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ی ما بود و جنون پیشه ی ما
سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ی ما
ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما...
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ی ما
می خرامد غزلی تازه در اندیشه ی ما
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ی ما
دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند
دلِ چون سنگ تو را در دلِ چون شیشه ی ما
اگر از کشته ی خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ی ما بود و جنون پیشه ی ما
سرنوشت تو هم ای عشق فراموشی بود
حک نمی کرد اگر نام تو را تیشه ی ما
ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ی ما...
۱۰.۰k
۲۷ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.