و این بود

و این بود
تمام حکایت ما
تو باران بودی
و من مردی که
چتر به همراه نداشت ...!

#محمد_شیرین_زاده
دیدگاه ها (۱)

به من زنگ نزنبه دیدنم بیااین تلفن لعنتیدکمه‌ی آغوش ندارد...#...

جُرمم این دان کهز جاندوست‌ترت می‌دارم ...#عراقی

نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتماذان گفتند و من کاری ن...

منم و عطر تو که پخش شده توی تنمبی تو دلتنگ‌ترین حادثه‌ی قصه ...

طبیعت

باران بهانه بودتا تو زیر چتر منتا انتهای کوچه بیایی ودوستی م...

باران بهانه بودتا تو زیر چتر منتا انتهای کوچه بیایی ودوستی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط