پارت 18
پارت 18
کوک: آره چی اوپا به من گفتی اوپا
ا.ت: چیه
کوک: هیچی
یه لخندی بهم زد حالا فهمیدم هرچی یوری گفته راست بوده واقعا جونگکوک عاشقمه خب اگه بهم بگه چی بهش چی بگم نمیدونم حالا ولش کن
کوک: رسیدیم
پیاده شدم
جینا: دوتایی کجا رفته بودین
ا.ت: رفته بودیم...
داشتم میگفتم جونگکوک دستشو گذاشت جلو دهنم
کوک: رفته بودیم بیرون دور بزنیم
جینا: که اینطور
جینا رفت
ا.ت: چرا بهش دروغ گفتی
کوک: دوست داشتم
ـــــــــــــــــــــــــ
شب
تو اتاقم بود
یکی در زد
ا.ت: کیه
کوک: بیا برات لباس رو گرفتم این رو بپوش تا بریم
ا.ت: اها باشه
کوک:من امادم پایین منتظرم بیای
ا.ت: باشه یه لباس سفید با پاپیون سیاه و یه کفشنه پاشنه بلند بود با خودم گفتم عجب سلیق ای داره رفتم پایین گفتم خوبه
کوک:آره خوبه یعنی عالیه
فکر کنم دیوونه شده
رسیدیم پیاده شدیم
کوک:بریم؟
ا.ت: بریم
رسیدیم
رونا یکی از دوستام ما رو دید
#کوک
#فیک
#سناریو
کوک: آره چی اوپا به من گفتی اوپا
ا.ت: چیه
کوک: هیچی
یه لخندی بهم زد حالا فهمیدم هرچی یوری گفته راست بوده واقعا جونگکوک عاشقمه خب اگه بهم بگه چی بهش چی بگم نمیدونم حالا ولش کن
کوک: رسیدیم
پیاده شدم
جینا: دوتایی کجا رفته بودین
ا.ت: رفته بودیم...
داشتم میگفتم جونگکوک دستشو گذاشت جلو دهنم
کوک: رفته بودیم بیرون دور بزنیم
جینا: که اینطور
جینا رفت
ا.ت: چرا بهش دروغ گفتی
کوک: دوست داشتم
ـــــــــــــــــــــــــ
شب
تو اتاقم بود
یکی در زد
ا.ت: کیه
کوک: بیا برات لباس رو گرفتم این رو بپوش تا بریم
ا.ت: اها باشه
کوک:من امادم پایین منتظرم بیای
ا.ت: باشه یه لباس سفید با پاپیون سیاه و یه کفشنه پاشنه بلند بود با خودم گفتم عجب سلیق ای داره رفتم پایین گفتم خوبه
کوک:آره خوبه یعنی عالیه
فکر کنم دیوونه شده
رسیدیم پیاده شدیم
کوک:بریم؟
ا.ت: بریم
رسیدیم
رونا یکی از دوستام ما رو دید
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۷.۲k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.